کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منطلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منطلق
لغتنامه دهخدا
منطلق . [ م ُ طَ ل ِ ] (ع ص ) رهاشده و آزادشده . (ناظم الاطباء).- منطلق شدن ؛ آزاد شدن . رها شدن : فصحا را بر نطق تو چنان تخم کدومنطلق می نشود تیغ زبانها ز غلاف .کمال الدین اسماعیل (دیوان چ بحرالعلومی ص 372).|| اجازت داده شده . || رفته و روانه شده ....
-
جستوجو در متن
-
مطالق
لغتنامه دهخدا
مطالق . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ منطلق . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). رجوع به منطلق شود.
-
مطیلق
لغتنامه دهخدا
مطیلق . [ م ُ طَ ل ِ ] (ع ص مصغر) مُطَیلیق . مصغر منطلق . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به منطلق شود.
-
منطلقة
لغتنامه دهخدا
منطلقة. [ م ُ طَ ل ِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث منطلق . رجوع به منطلق شود. || بطن منطلقه ؛ شکم روان . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ابتداء
لغتنامه دهخدا
ابتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ، اِ) ابتدا. آغاز. آغاز کار. اول . برداشت . درآمد. بدو. بدء. بدایت . فاتحه . شروع . سر. مبداء. منشاء. مقابل انتها: آن فاضل که تاریخ امیر عادل سبکتکین را... برانداز ابتدای کودکی ... من نیز تا آخر عمرش نبشتم . (تاریخ بیهقی ). م...
-
ام
لغتنامه دهخدا
ام . [ اَ ] (ع حرف ربط) بمعنی یای تردید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حرف عطف است ومعنی آن استفهام ، و استعمال آن بر دو وجه است یکی آنکه با الف استفهام باشد بمعنی اَی ّ مانند: اء زید عندک ام عمرو؟ یعنی کدام کس است از این هر دو نزدیک تو؟ و این ام را متص...
-
صفت مشبهه
لغتنامه دهخدا
صفت مشبهه . [ ص ِ ف َ ت ِ م ُ ب ِ هََ/ م ُ ش َب ْ ب َ هََ / هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درعربی ، صفت مشبهه ٔ بفاعل . و آن صفتی است مشتق از فعل و آن را از آن جهت بدین نام خوانند که در افراد و تثنیه و جمع و تذکیر و تأنیث مانند اسم فاعل است و نیز مان...
-
اسم زمان
لغتنامه دهخدا
اسم زمان . [ اِ م ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در عربی ، اسم زمان و اسم مکان اسمی است که برای دلالت بر وقت یا جایی که فعل واقع شده از ریشه ٔ آن فعل مشتق شود چون مجلس از جلوس و آن از الفاظ مشترک است که برای زمان و مکان فعل استعمال شود. این صیغه از ...
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن میمون التمیمی الموصلی . مکنی به ابی محمد، و هرگاه که رشید استخفاف او خواستی وی را با کنیت ابوصفوان خواندی . مقام او در علم و ادب وشعر چنانست که ذکر آنهمه موجب اطاله ٔ کلام گردد، و آن بر واقفان اخبار و متتبعان آثار ...