کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منشفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
منشفة
لغتنامه دهخدا
منشفة. [ م ِ ش َ ف َ ] (ع اِ) دستمال . حوله . ج ، مناشف . (از اقرب الموارد). رجوع به مِنشَف شود.
-
جستوجو در متن
-
منشف
لغتنامه دهخدا
منشف . [ م ِ ش َ ] (ع اِ) دستمال و رومال . ج ، مناشف . (ناظم الاطباء). رجوع به منشفة شود.
-
مناشف
لغتنامه دهخدا
مناشف . [ م َ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ مِنشَف . (ناظم الاطباء). ج ِ مِنشَفَة. (اقرب الموارد). رجوع به منشف شود.
-
پیش گیر
لغتنامه دهخدا
پیش گیر. (نف مرکب ) که پیش گیرد. که مانع آید. که پیش گیری کند. که جلوگیر آید. || (اِ مرکب ) پیش بند. پیش دامن . || لنگ . فوطه . منشفه . لنگ که از کمر تا پایین بندند از جلو.
-
بقیار
لغتنامه دهخدا
بقیار. [ ب َ ] (معرب ، اِ) عمامه و مندیل . دستار. (از دزی ج 2 ص 105): ثم اخرج له جبة واسعة عتابیة و بقیاراً مکملاً و امره ان یلبسهما. (از عیون الانباء ج 1 ص 177 س 19). واخرج له منشفة فیها جبة خارا و بقیار قصب و قمیص تحتانی انطاکی و لباس دمیاطی ... (ه...