کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منشال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منشال
لغتنامه دهخدا
منشال . [ م ِ ] (ع اِ) گوشت آهنج . (دهار) (مهذب الاسماء).آلت گوشت کشیدن از دیگ که آهنین باشد. (منتهی الارب )(آنندراج ). ابزاری آهنین که بدان گوشت از دیگ بیرون کشند. (ناظم الاطباء). ابزار آهنین سرکج که با آن گوشت از دیگ بیرون کشند. مِنشَل . (از اقرب ا...
-
واژههای همآوا
-
منشعل
لغتنامه دهخدا
منشعل . [ م ُ ش َ ع ِ ] (ع ص ) افروخته شده . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ) (از فرهنگ جانسون ).
-
جستوجو در متن
-
منشل
لغتنامه دهخدا
منشل . [ م ِ ش َ ] (ع اِ) آلت گوشت کشیدن از دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ابزاری آهنین که بدان گوشت از دیگ برمی کشند. (ناظم الاطباء). مِنشال . ج ، مناشل . (اقرب الموارد). رجوع به منشال شود.
-
گوشت آهنج
لغتنامه دهخدا
گوشت آهنج . [ هََ ] (اِ مرکب ) قلابی را گویند که بدان گوشت از درون دیگ بیرون آرند. (برهان ). گوشت کش . (از انجمن آرا). منشال . (دهار). و رجوع به گوشت آهنگ شود. || غلیواج را نیز گفته اند که زغن باشد. (برهان ). غلیواج را نیز گویند که گوشت ربا باشد. (ان...