کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منسلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منسلک
لغتنامه دهخدا
منسلک . [ م ُ س َ ل ِ ] (ع ص ) درآینده در چیزی و سلک شونده . (غیاث ) (آنندراج ). درآمده در چیزی . (از اقرب الموارد). درآینده در چیزی و سلک شونده و متصل پیوسته و افزوده شده . (ناظم الاطباء).- منسلک داشتن ؛ در رشته کشیدن . به سلک کشیدن . (یادداشت مرحو...
-
جستوجو در متن
-
سلیک
لغتنامه دهخدا
سلیک . [ س َ ] (ع اِ) به معنی منسلک و چیزی که در چیزی کشیده شده باشد. (غیاث ).
-
آمود
لغتنامه دهخدا
آمود. (ن مف مرخم ) در کلمات مرکبه چون گوهرآمود و مانند آن ، بگوهرکشیده . مُنسلک به ... در رشته های آن گوهر درآورده . در تارهای آن گوهر منسلک کرده . || مرصع. درنشانده : گرفته مهد را در تخته ٔ زربرآموده بمروارید و گوهر. نظامی .نشاندش بر سریر گوهرآمودزم...
-
حبیب اﷲ ذوالفنون
لغتنامه دهخدا
حبیب اﷲ ذوالفنون . [ ح َ بُل ْ لاهَِ ذُل ْ ف ُ ] (اِخ ) عالم هیوی و منجم معاصر. ولادت او 1282 هَ . ق . وفات 1326 هَ .ق . وی در زی علماء روحانی منسلک بود. او راست : استخراج تقویم سالها که در سالنامه ٔ پارس از سال 1309 - 1332 هَ . ق . منتشر گردید، و زی...
-
غریبی
لغتنامه دهخدا
غریبی . [ غ َ ] (اِخ ) از شاعران فارسی زبانی بود که به هند مهاجرت کرد. صاحب صبح گلشن آرد: از ارض خراسان سر برکشیده و به اختیار غربت از وطن در عهد همایون پادشاه به سرزمین هندوستان رسیده و در سلک ملازمان همایونی منسلک گردیده . او راست :گر گشاد کار ما ب...
-
شعوری
لغتنامه دهخدا
شعوری . [ ش ُ ] (اِخ ) حسن شعوری حلبی . از مشاهر ادباست که در حلب متولد شده و به اسلامبول رفته و در سلک منشیان دولتی منسلک و در رشته ٔ معارف مشهور. و از تألیفات و آثار قلمی اوست :1- پندنامه ٔ ترکی منظوم ، که ترجمه ٔ پندنامه ٔ شیخ عطار است . 2- دیوان...
-
ناسخ
لغتنامه دهخدا
ناسخ . [ س ِ ] (اِخ ) عباس . از شاعران قرن دهم هجری است . نصرآبادی آرد: «مولانا عباس ناسخ تخلص از طبقه ٔ اتراک است اما خود را از نسبت ایشان خلاص کرده در سلک علوم دینی منسلک است و نهایت صلاح و سداددارد» . از اشعار اوست :فیضی نبردی از اثر اشک و آه ، حی...
-
نامی خلجستانی
لغتنامه دهخدا
نامی خلجستانی . [ ی ِ خ َ ل َ ج ِ ](اِخ ) (میرزا...) عبداﷲ، متخلص به نامی . از شاعران قرن سیزدهم و معاصر با محمدشاه قاجار است . هدایت آرد: «در عهد دولت خاقان مغفور محمدشاه ... به دارالخلافه ٔ تهران آمده و در خدمت وزیر فاضل حاجی میرزا آقاسی ایروانی مع...
-
آمودن
لغتنامه دهخدا
آمودن . [ دَ] (مص ) آمیختن . درهم کردن . آمیخته شدن : فسونی چند با خواهش برآمودفسون کردن ببابل کی کند سود؟ نظامی .|| ترصیع. درنشاندن ، چنانکه گوهری را : در آمودن آن همایون بنانماند ایچ باقی بگنجینه ها. دقیقی . || بسلک درآوردن . منسلک کردن . نخ کردن ....
-
زال بیگ گرجی
لغتنامه دهخدا
زال بیگ گرجی . [ ب ِ گ ِ گ ُ ] (اِخ ) از معتبران طبقه ٔ گرجیه و طرفدار سلطان حیدرمیرزا (فرزند سوم شاه طهماسب ) بود خواهر وی از همسران شاه طهماسب و مادر فرزند هفتم وی ، امام قلی میرزا و او خود حمامی خاص شاه بود. مؤلف تاریخ عالم آرا آرد: زال بیک گرجی ...
-
قاضی جرجانی
لغتنامه دهخدا
قاضی جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) علی بن عبدالعزیزبن حسن بن علی بن اسماعیل ، مکنی به ابوالحسن ، فقیه ،ادیب ، قاضی ، شاعر ماهر شافعی وحید زمان و نادره ٔ دوران و در عصر صاحب بن عباد قاضی القضاة ری بوده است . در طبقات الفقهای ابواسحاق شیرازی در عداد فقهاء مع...
-
اصحاب تینة
لغتنامه دهخدا
اصحاب تینة. [ اَ ب ِ ن َ ] (اِخ ) اصحاب التینة. جهشیاری در ذیل عنوان ایام منصور آرد: عبدالملک بن حمید مولای حاتم بن نعمان باهلی از مردم حران ، کاتب ابوجعفر منصور بود و از کاتبانی بشمار میرفت که بر دیگران تقدم داشت . روزی وی در روزگار بیکاری در حران ب...
-
منخرط
لغتنامه دهخدا
منخرط. [ م ُ خ َ رِ ] (ع ص ) درکشیده شونده در رشته . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). منسلک . در رشته کشیده . به رشته درآمده : سلطان طمغاج خان ... در حیات بود و خال بنده شرف الزمان ... در سلک خدمت آن پادشاه منخرط. (لباب الالباب چ نفیسی ص 45). مع...
-
زبیدة
لغتنامه دهخدا
زبیدة. [ زُب َ دَ ] (اِخ ) از دختران فتحعلی شاه قاجار. مادرش ماه آفرین خانم شیرازی است . زبیدة زنی شاعر و عارف است وعضدالدوله احمدمیرزا شرح حال او را بدین شرح نگاشته : زبیده خانم ، زبیده ٔ عصر خویش و در سلک نساء عارفه منسلک و از مریدان مرحوم حاج میرز...