کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منزل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [ م َ زِ ] (ع اِ) جای فرودآمدن . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جای فرودآمدن لیکن اکثر به معنی جایی مستعمل است که مسافران بجهت خواب و آرام در آن فرودآیند. (غیاث ) (آنندراج ). ارجمند از صفات اوست و به الفاظ گرفتن و کردن و نهاد...
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [ م َ زِ / زَ ] (ع مص ) نزول . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به نزول شود.
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [ م ُ زَ ] (ع ص ) فروفرستاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروفرستاده شده . (غیاث ) (آنندراج ). نازل کرده شده . فرودآمده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : عالی دو آیت است علا و بها به هم در شأن دین و دولت تو هر دو منزل است . امیر معزی (دیوان چ اقب...
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [ م ُ ن َزْ زَ ] (ع ص ) فروفرستاده : والذین آتیناهم الکتاب یعلمون انه منزل من ربک بالحق . (قرآن 114/6).
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [ م ُ ن َزْ زِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تنزیل . فروفرستنده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : قال اﷲ انی منزلها علیکم . (قرآن 115/5). رجوع به تنزیل شود.
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [م ُ زِ ] (ع ص ) آنکه فرومی فرستد و آنکه سبب می شود فروفرستادن را. (ناظم الاطباء). فروفرستنده . نازل کننده .ج ، منزلون و منزلین : انا منزلون علی اهل هذه القریة رجزاً من السماء. (قرآن 34/29). اءَانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون . (قرآن 68...
-
واژههای مشابه
-
عرش منزل
لغتنامه دهخدا
عرش منزل . [ ع َ م َ زِ ] (ص مرکب ) دارای منزلی چون عرش . عرش آشیان . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِخ ) لقبی است که به عالم گیر شاه دوم ،پادشاه هند پس از مرگ وی داده اند. (ناظم الاطباء).
-
هفت منزل
لغتنامه دهخدا
هفت منزل . [ هََ م َ زِ ] (اِ مرکب ) کنایه از هفت آسمان است . (برهان ). || نیز هفت وادی را گویند که فریدالدین عطار در منطق الطیر بیان کرده است ... (از آنندراج ). رجوع به هفت وادی و هفت شهر عشق شود.
-
هم منزل
لغتنامه دهخدا
هم منزل . [ هََ م َ زِ] (ص مرکب ) دو تن که با هم در یک خانه منزل کنند.
-
هلاله منزل
لغتنامه دهخدا
هلاله منزل . [ هََ ل ِ م َ زِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شوشتر دارای 150 تن سکنه . آب آن از کارون و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
دولت منزل
لغتنامه دهخدا
دولت منزل . [ دَ / دُو ل َ م َ زِ ] (اِ مرکب ) دولت سرا. دولت خانه . خانه ٔ دولت و سعادت و نعمت . || در زبان محاوره تعبیری به ادب از خانه ٔ کسی . دولت سرا. دولتخانه : دولت منزل کجاست ؟. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دولت سرا و دولت خانه شود.
-
ساعتلوی منزل
لغتنامه دهخدا
ساعتلوی منزل . [ ع َ م َ زِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان نازلوی بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . واقع در 20هزارگزی شمال باختری ارومیه ، در مسیر راه شوسه ٔ ارومیه به سلماس . جلگه ای ، و هوایش معتدل سالم ، و آبش ازنازلوچای ، و محصولش غلات ، کشمش ، چغندر و حبوب...
-
صاحب منزل
لغتنامه دهخدا
صاحب منزل . [ ح ِ م َ زِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) خانه خدا. میزبان : و آن عزیز صاحب منزل طعامی ساخته بود. (انیس الطالبین ).
-
میان منزل
لغتنامه دهخدا
میان منزل . [ م َ زِ ] (اِ مرکب ) موقفی میان دو منزل از منازل راه که در آن توقف کمتری کنند. میان دو مرحله یا منزل برای صرف طعام یا رفع ماندگی . (از یادداشت مؤلف ).