کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منخول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منخول
لغتنامه دهخدا
منخول . [ م َ ] (ع ص ) بیخته شده . (ناظم الاطباء). بیخته . الک کرده . بوجاری شده . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
بیخته
لغتنامه دهخدا
بیخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) چیزی که از غربال رد شده باشد. (ناظم الاطباء). منخول . مغربل : هرگز نبرد کسی ببازارنابیخته گندم بهایی . ناصرخسرو.|| پیچیده : مطوی برابر (مقابل ) منشور، و اصل نشر خلاف طی باشد و منه : نشرالموتی ؛ای احیاهم ، برای آنکه تا مر...