کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منخرط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منخرط
لغتنامه دهخدا
منخرط. [ م ُ خ َ رِ ] (ع ص ) درکشیده شونده در رشته . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). منسلک . در رشته کشیده . به رشته درآمده : سلطان طمغاج خان ... در حیات بود و خال بنده شرف الزمان ... در سلک خدمت آن پادشاه منخرط. (لباب الالباب چ نفیسی ص 45). مع...
-
جستوجو در متن
-
سلامی
لغتنامه دهخدا
سلامی . [ س َل ْ لا ] (اِخ ) ابوعلی السلامی البیهقی النیشابوری المتوفی سنه 300، ثعالبی در یتیمه الدهر (ج 4 ص 29) گوید وی در سلک ملازمان و کتاب ابوبکر [ محمدبن المظفر ] بن محتاج و پسرش ابوعلی [ احمدبن محمدبن المظفر ] بن محتاج منخرط بود وی را تصانیف بس...
-
طوطی
لغتنامه دهخدا
طوطی . (اِخ ) (ملک ...). عوفی در لباب الالباب گوید: مخدوم انوری ، از افاضل جهان و اعیان خراسان و میان او و اوحدالدین انوری مکاتبات و مشاعرات است ...گویند به سمع سلطان علاءالدین ملک الجبال رسانیدند که انوری تو را هجا گفته است و پای از حد خود فراتر نها...
-
جبل السماق
لغتنامه دهخدا
جبل السماق . [ ج َ ب َ لُس ْ س ُم ْ ما ] (اِخ )نام کوهی است در نواحی حلب . یاقوت آرد: کوه بزرگی است از اعمال حلب که دارای شهرها و دهات و قلعه های بسیاری است که همه متعلق به اسماعیلیه [ ملاحده ]، و بیشتر آنها تحت فرمانروائی حکومت حلب میباشند. در آنجاب...
-
ملائکه
لغتنامه دهخدا
ملائکه . [ م َ ءِ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) مأخوذ از تازی ، فرشتگان . (ناظم الاطباء).فرشتگان . جمع ملک است . در اصل ملائک بود تاء به جهت تأکید معنی جمع زیاده کرده اند چنانکه ملاحده جمع ملحد و صیاقله جمع صیقل . (غیاث ) (آنندراج ). ملائکة : چنانکه ابلیس را ...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ](اِخ ) ابن ربیع المکی الطولانی ملقب به امیر عمید فخرالدین تاج الافاضل . وی از افاضل و بزرگان خراسان بوده و در نظم و نثر دست داشته است . میان او و انوری مکاتبات و مشاعرات بود، و این بیت دلالت بر این دارد:سلام علیک ، انوری ، کیف حالک مرا ح...
-
تاج الافاضل
لغتنامه دهخدا
تاج الافاضل . [ جُل ْ اَ ض ِ ] (اِخ ) خالدبن الربیع. وی از افاضل خراسانست که عوفی در لباب الالباب بدینسان از وی یاد می کند: الامیرالعمید العالم فخرالدین تاج الافضل خالدبن الربیع الملکی الطولانی . از افاضل جهان و از اعیان خراسان بوده بکفایت و شهامت یگ...
-
غزنوی
لغتنامه دهخدا
غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 556 هَ .ق .) اشرف الدین حسن بن محمد حسینی غزنوی ، مکنی به ابومحمد و مشهور به اشرف ، از فصحای بزرگ اواسط قرن ششم هجری قمری است . درباره ٔ نام او هیچیک از مآخذ اختلافی ندارند و خود نیز در اشعار خویش حسن را غالبا...
-
ابومعشر
لغتنامه دهخدا
ابومعشر. [ اَ م َ ش َ ] (اِخ ) جعفربن محمدبن عمر خراسانی ، بلخی ، منجم . در نامه ٔ دانشوران آمده است که : او از مردمان بلخ و از بزرگان منجمین است و در عصر خود پیشوا و استاد اصحاب نجوم بوده و هم در علم تاریخ و اطلاع بر سیر ملوک فرس و حالات دیگر طوایف ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن المفلح الطرابلسی الشامی ، مکنی به ابن منیر. در سنه ٔ 473 هَ .ق . در طرابلس که از بلاد شام است تولد یافته و بنام جدش که احمدبن مفلح بوده است نامیده شده و در همان بلد نشو و نما یافته و بتأییدات یزدانی بسعادت تحصیل علوم و تک...