کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منحل شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
امساخ
لغتنامه دهخدا
امساخ . [ اِ ] (ع مص ) منحل شدن آماس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از بین رفتن و فروخوابیدن ورم . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
افتکاک
لغتنامه دهخدا
افتکاک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) از گرو بیرون آوردن گروی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گرو بازستدن . (تاج المصادر بیهقی ). خلاص کردن . جدا شدن . فک . بازگشادن . (یادداشت بخط مؤلف ). || در فقه عبارتست از منحل ساختن عقد رهن با یکی از موجبات...
-
حریة
لغتنامه دهخدا
حریة. [ ح ُرْ ری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) در اصطلاح عرفا؛ خارج شدن از بندگی کائنات و قطع تمام علاقات با غیر واجب میباشد، و آن دو درجه دارد: حریت عامه که آزادی ازقید شهوات باشد. و حریت خاصه که آزادی از رقیت آداب و رسوم است چه در این مرتبه انسان در تج...
-
بهم خوردن
لغتنامه دهخدا
بهم خوردن . [ ب ِ هََخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) تصادم کردن . برخورد کردن . (فرهنگ فارسی معین ): بهم . خوردن دو اتوبوس . || منحل شدن جمعیت خاصه حزب : بهم خوردن تعزیه .بهم خوردن مجلس . بهم خوردن وضع. || آشوب شدن مزاج : بهم خوردن حال شخص . (فرهنگ فارس...
-
برچیده
لغتنامه دهخدا
برچیده . [ ب َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نمیص . (منتهی الارب ). گرد آورده و جمع شده . فراهم شده . || واچیده . || منحل شده و تعطیل شده . رجوع به برچیدن و چیدن در تمام معانی شود.- برچیده ازار ؛ کمیس الازار.- برچیده دامان ؛ بالازده ، چنانکه دامن خیمه یا ج...
-
مضمحل
لغتنامه دهخدا
مضمحل . [ م ُ م َ ح ِل ل ] (ع ص ) نیست و محو شونده و ناچیز و سست . (غیاث ) (آنندراج ). نیست و نابود و پراکنده و پریشان و منتشر و ناپدید و نابود و محو شده و برطرف شده و ناچیز. (ناظم الاطباء).- مضمحل شدن ؛ نیست و نابود شدن : و از گرستن رطوبات زجاجی و ...
-
تجزیه
لغتنامه دهخدا
تجزیه . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن و تقسیم کردن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جزء جزء کردن چیزی را. (ناظم الاطباء). جزء جزء و پاره پاره کردن .(فرهنگ نظام ). تجزئه ؛ بخش بخش کردن . حدیث : لاتعضیة فی المیراث الا فیما حَمل َ القسم ؛ ای لات...
-
عدم
لغتنامه دهخدا
عدم . [ ع َ دَ] (ع اِمص ) نیستی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرگ . فقدان . (ناظم الاطباء) نابودی . مقابل وجود. مقابل هستی : وجودش همیشه باد و عدم او هیچ گوش مشنواد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 333).اندر مشیمه ٔ عدم از نطفه ٔ وجودهر دو مص...
-
آب
لغتنامه دهخدا
آب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آن یکی از چهار عنصر قدماست و به عربی آن را ماء و بلال خوانند. و ابوحیّان و ابوالحیوة و ابوا...
-
اعتصاب
لغتنامه دهخدا
اعتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص )صبر گزیدن و خوشنود شدن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و بدین معنی با حرف «باء» متعدی شود. || عصبه عصبه شدن قوم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بستن فخذناقه را برای دوشی...
-
کاپیتولاسیون
لغتنامه دهخدا
کاپیتولاسیون . [ ت ُ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) کاپیتلاسیون . حقی که به اتباع خارجیان در مملکتی دهند مبنی بر اینکه در محاکم خود آن مملکت محاکمه نشوند، بلکه در محاکم مربوط به دولت خود محاکمه گردند. در رساله ٔ «حقوق بین الملل خصوصی » چ 1 صفحه ٔ 35 آمده : در ...
-
برهان
لغتنامه دهخدا
برهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و برهان خاص . (غیاث ) (آنندراج ). ج ، بَراهین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : یا أیها النا...