کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منحصراً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منحصراً
لغتنامه دهخدا
منحصراً. [ م ُ ح َ ص ِ رَن ْ ] (ع ق ) اختصاصاً. بطور انحصار: هنر زری بافی منحصراً متعلق به ایرانیان است .
-
جستوجو در متن
-
دریاساز
لغتنامه دهخدا
دریاساز. [ دَرْ ] (نف مرکب ) دریاسازنده . در اصطلاح نقاشی ، آنکه منحصراً نقش دریا کند و منظره های دریائی کشد.
-
صد اندر صد
لغتنامه دهخدا
صد اندر صد. [ ص َ اَ دَ ص َ ] (ق مرکب ) منحصراً. تنها. خالص . ویژه . صد درصد : صد اندر صد این دشت جای من است بلند آسمانش هوای من است .فردوسی .
-
یسوم
لغتنامه دهخدا
یسوم . [ ی َ ] (اِخ ) کوهی است متصل به کوه فرقد و در آن هردو، جز درخت نبع و شوحط دیگر نروید و بوزینه ها در وی بسیار باشد. بر فراز آنها رفتن بسی دشوار باشد و مسکن میمونهاست و آب آن منحصراً از آب باران جمع شده در گودالهاست . (از معجم البلدان ).
-
یت
لغتنامه دهخدا
یت . [ ی َ ] (ضمیر) ضمیر متصل به معنی «ات » که پس از اسمهایی که به الف و یا و واو تمام شده باشند درمی آورند، مانند عصایت و گیسویت . (ناظم الاطباء). اما این قول اساس علمی ندارد. و ضمیر منحصراً همان «ت » است .
-
بریبری
لغتنامه دهخدا
بریبری . [ ب ِ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) بری بری . بیماری عصبی ناشی از کمبود ویتامین ب در غذا. عده ای هم معتقدند که عفونی است . در نقاطی که سکنه ٔ آن منحصراً برنج پاک کرده میخورند شیوع دارد. (از دایرة المعارف فارسی ).
-
کوربه
لغتنامه دهخدا
کوربه . [ ب ِ ] (اِخ ) گوستاو. نقاش فرانسوی (1819-1877 م .). از فحول سبک رئالیزم در نقاشی بود و موضوعهای نقاشی خود را منحصراً از زندگی واقعی انتخاب می کرد، ازآن جمله است : سلام مسیو کوربه ، تدفین در ارنان ، بازگشت بزهای کوهی و کارگاه نقاش است . وی در...
-
بادرنج
لغتنامه دهخدا
بادرنج . [ دَ رَ ] (اِ) گیاهی است از تیره ٔ سدابیان و از نوع مرکبات که میوه اش بزرگ و بوزن بالغ بر یک کیلوگرم میرسد و منحصراً جهت تهیه ٔ مربا و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. ترنج . بالنگ . بادرنگ . رجوع به ترنج و بالنگ و بادرنگ شود. (از گیاه شناسی گ...
-
مورچه خوار
لغتنامه دهخدا
مورچه خوار. [ چ َ / چ ِ خوا / خا ] (اِ مرکب ) جانورک طاس لغزنده . صاحب طاس لغزنده . (یادداشت مؤلف ). || پستانداری است از راسته ٔ بی دندانان که دارای زبانی طویل و کرمی شکل و پوزه ٔ باریک و دراز می باشد و منحصراً از مورچه تغذیه می کند. دندان ندارد ولی...
-
حسب
لغتنامه دهخدا
حسب . [ ح َ ] (ق ) فقط. تنها. منحصراً. انحصاراً. بس ، بسنده . کافی . بس و بس : دل جای تو شد حسب ببر زانکه دراین دل یا زحمت ماگنجد یا نقش خیالت . سنائی .ای شاه جهان ملک جهان حسب تراست وز دولت و اقبال شهی کسب تراست امروز به یک حمله هزاراسب بگیرفردا خوا...
-
یک بسی
لغتنامه دهخدا
یک بسی . [ ی َ / ی ِ ب َ ] (ق مرکب ) به معنی یک بارگی باشد. (برهان ) (آنندراج ). یک بارگی . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (صحاح الفرس ) (ناظم الاطباء). در یک هنگام . همگی . جملگی . تماماً. جمیعاً. (ناظم الاطباء) : بخیلی مکن جاودان یک بسی بدین آرزو که...
-
عرعر تلخ
لغتنامه دهخدا
عرعر تلخ . [ ع َ ع َ رِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است از تیره ٔ عرعرها به ارتفاع بیست تا بیست و پنج متر که پوست تنه اش مایل به خاکستری و چوبش سبک ومایل به سفید و کم مقاومت است . برگهایش متناوب و شامل سه تا ده زوج برگچه ٔ بی کرک و شفاف و گله...
-
کرم
لغتنامه دهخدا
کرم . [ ک ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) از موادی است که در آرایش و زیبائی به کار می رود و عبارت است از مخلوط یک یا چندماده ٔ معطر همراه با گردهای زیبایی که در چربی خوک یا وازلین و یا چربی پشم کاملاً ممزوج شده و بصورت نوعی پماد درآمده است که منحصراً به مصرف آ...
-
دادسرا
لغتنامه دهخدا
دادسرا. [ س َ ] (اِ مرکب ) پارکه . اداره ٔ مدعی العموم . محل کار دادستان و دادیاران و بازپرسان . و آن سه باشد: 1- دادسرای شهرستان ؛ دادسرایی که در معیت دادگاههای شهرستان کار کند و دارای دادستان و بازپرس است .2- دادسرای استان ؛ دادسرایی که در معیت داد...