کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منحصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منحصر
لغتنامه دهخدا
منحصر. [ م ُ ح َ ص ِ ] (ع ص ) حصرکرده شده . (آنندراج ). احاطه شده و محصورشده و محبوس شده و محدودشده . (ناظم الاطباء) : زنهارتا گمان نبری که اسماء الهی در آنچه شنیده ای و به تو رسیده منحصر است . (مصباح الهدایة چ همایی ص 24). هر که واحد را در معرفت خود...
-
واژههای همآوا
-
منهصر
لغتنامه دهخدا
منهصر. [ م ُ هََ ص ِ ] (ع ص ) شکسته و کوفته شونده . (آنندراج ). شکسته گردیده . (از منتهی الارب ). || پیچیده شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به انهصار شود. || زده شده . || پایمال شده . || کشیده شده . || خمیده گشته . (ناظ...
-
منحسر
لغتنامه دهخدا
منحسر. [ م ُ ح َ س ِ ] (ع ص ) برهنه شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). برهنه و عریان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انحسار شود.
-
جستوجو در متن
-
انحصارچی
لغتنامه دهخدا
انحصارچی . [ اِ ح ِ ] (ص مرکب ) کسی که چیزی را بخود منحصر میکند. انحصارگر.
-
ذات فلس
لغتنامه دهخدا
ذات فلس . [ ] ( ) این صورت با شرحی در المرصع ابن الاثیر آمده است و این نسخه چون خطی و منحصر است تکمیل آن میسر نشد. رجوع به فلس در معجم یاقوت شود.
-
ذمی قوس
لغتنامه دهخدا
ذمی قوس . [ ] (اِخ ) این صورت در المرصع ابن الأثیر نسخه ٔ منحصر ما آمده است و مینویسد بیابانی است . واﷲ اعلم .
-
لیموی آب
لغتنامه دهخدا
لیموی آب . [ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی لیموترش و لیموی آب شیراز در عطر و پرآبی منحصر است . و رجوع به لیمو شود.
-
انحصاری
لغتنامه دهخدا
انحصاری . [ اِ ح ِ ] (ص نسبی ) منسوب به انحصار. || منحصر: فروش ... انحصاری است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ستپ
لغتنامه دهخدا
ستپ . [ س ْ ت ِ ] (روسی ، اِ) جلگه های وسیع است که روئیدنی آن منحصر بعلف است و در تابستان تمام علف ها خشک شده جلگه بصحاری خشک مبدل میگردد. رجوع به استپ شود.
-
سلطان المرکبات
لغتنامه دهخدا
سلطان المرکبات . [ س ُ نُل ْ م ُ رَک ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) میوه ای است بزرگتر از خربزه و منحصر به مازندران است و در جای دیگر یافت نمیشود. (یادداشت مؤلف ).
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) نام کوهی به بحر قلزم و مردم آنجا را زراعت و حیوان شیرده نباشد، و غذای آنان منحصر به دانه ٔ کرچک و ماهی است . (از مراصدالاطلاع ).
-
ذوکشد
لغتنامه دهخدا
ذوکشد. [ ] (اِخ ) در المرصع ابن الاثیر (نسخه ٔ خطی منحصر در دست رس ما) جایگاهی است میان مکه و مدینة و رسول اکرم صلوات اﷲ علیه و سلم گاه هجرت از مکه بمدینة از آنجا گذر کرده است .
-
شاهدبن جراح
لغتنامه دهخدا
شاهدبن جراح . [ هَِ دِ ن ِ ج َرْ را ] (اِخ ) بنا به ادعای یزیدیها وی فرزند منحصر بفرد آدم و مؤسس اصلی طریقه ٔ یزیدیه است . (تاریخ کرد ص 126).