کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجزاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجزاً
لغتنامه دهخدا
منجزاً. [ م ُ ن َج ْ ج َ زَن ْ] (ع ق ) قطعاً. حتماً. مسلماً. بلاتردید. بدون شک .
-
جستوجو در متن
-
بلاتردید
لغتنامه دهخدا
بلاتردید. [ ب ِ ت َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + تردید) بدون تردید. بی گفتگو. (فرهنگ فارسی معین ). بی گمان . (یادداشت مرحوم دهخدا). به عزم جزم . جازماً. منجزاً.
-
جریر
لغتنامه دهخدا
جریر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن جابربن مالک بن نصربن ثعلبةبن جشم بن عوف بن خزیمةبن حرب بن علی بجلی . از مشاهیر صحابه و مکنی به ابوعمرو و ابوعبداﷲ است . در اینکه در چه زمانی اسلام آورد خلاف است . طبرانی از طریق حصین از جریر روایت میکند که چون پیغمبر ...
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِ ب َ ] (ع مص ، اِمص ) (از«وهَ ب ») بخشش و انعام . (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بخشیدن چیزی را. (منتهی الارب ). بخشیدن و دادن چیزی بلاعوض . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). التبرع تملیک العین بلاعوض . (تعریفات ). || دراصطلاح شرع ...