کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجره
لغتنامه دهخدا
منجره . [ م َ ج َ رَ / رِ ] (ص ) خواب منجره . رجوع به خواب منجره شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
منجرة
لغتنامه دهخدا
منجرة. [ م ِ ج َ رَ ](ع اِ) سنگ گرم که در آب افکنند تا آب گرم شود. (مهذب الاسماء). سنگ تفسان که آب بدان گرم کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
منجرة
لغتنامه دهخدا
منجرة. [ م ُ ج َ رَ ] (ع اِ) به لغت مراکش ، کارخانه . (ناظم الاطباء). دزی این کلمه را به فتح اول مَنجَرة ضبط کرده و به معانی کارگاه و محوطه ای در هوای آزاد که در آنجا سنگ تراش و نجار کار کند و شیروانی سازی و نجاری و هنر کارکردن روی چوب آورده است . رج...
-
خواب منجره
لغتنامه دهخدا
خواب منجره . [ خوا / خا م َ ج َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) بدخواب . قوشقو. بی آرام . (یادداشت بخط مؤلف ) : نزد تو آمدم من و شاهد بحجره دردر آرزوی مرغ شده خواب منجره .سوزنی .