کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجحه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجحه
لغتنامه دهخدا
منجحه . [ م ُ ج ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث منجح . نتیجه بخش . سودمند : و او را حرکات منجحه و اسفار مثمره بوده است در طلب علم . (تاریخ بیهق ص 167).
-
جستوجو در متن
-
مناجح
لغتنامه دهخدا
مناجح . [م َ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُنجِح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ منجح ، به معنی فیروزمند. (آنندراج ). || در شواهد زیر به معنی رستگاریها و پیروزیها و برآمدن حاجات آمده که بنابر قاعده باید جمع مَنجَح یا مَنجَحَة باشد، اما ای...