کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجح
لغتنامه دهخدا
منجح . [ ] (اِ) هو البرود الکافوری . (بحرالجواهر). یراد به فی الکحل الروشنایا و الادویة معجون النجاح . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 333). برود کافوری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به برود شود.
-
منجح
لغتنامه دهخدا
منجح . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) فیروزمند. ج ، مناجیح ، مناجح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نجات بخش . نتیجه بخش . رهایی دهنده . رهاننده : آنگه ندامت و تأسف مربح و منجح نباشد. (سندبادنامه ص 79). تدبیر صالح و اندیشه ٔ م...
-
جستوجو در متن
-
مناجیح
لغتنامه دهخدا
مناجیح . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُنجِح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ منجح ، به معنی فیروزمند. (آنندراج ).
-
منجحه
لغتنامه دهخدا
منجحه . [ م ُ ج ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث منجح . نتیجه بخش . سودمند : و او را حرکات منجحه و اسفار مثمره بوده است در طلب علم . (تاریخ بیهق ص 167).
-
مربح
لغتنامه دهخدا
مربح . [ م ُ ب ِ ] (ع مص ) سودمند. نفعبخش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نعت فاعلی است از ارباح : ندامت سود نداشت و پشیمانی مربح نبود. (سندبادنامه ص 86). و آنگه ندامت و تأسف مربح و منجح نباشد. (سندبادنامه ص 79).ندامت و تلهف بر فوت ایام تحصیل مربح نیست...
-
مناجح
لغتنامه دهخدا
مناجح . [م َ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُنجِح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ منجح ، به معنی فیروزمند. (آنندراج ). || در شواهد زیر به معنی رستگاریها و پیروزیها و برآمدن حاجات آمده که بنابر قاعده باید جمع مَنجَح یا مَنجَحَة باشد، اما ای...
-
طاهر هروی
لغتنامه دهخدا
طاهر هروی . [ هَِ رِ هََ / هَِ رَ] (اِخ ) ابوالقاسم طاهربن احمد هروی . صاحب برید نیشابور بود از ادب بهره ٔ وافر داشت و نامه های نیکو می نوشت و اشعار ملیح میسرود. در فضل از همگنان خود یکتابود این اشعار را خود وی برای من انشاد کرده است :اعیذ علاه ان یک...
-
تأسف
لغتنامه دهخدا
تأسف . [ ت َ ءَس ْ س ُ ] (ع مص ) اندوه خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (آنندراج ). تلهف . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). دریغ و درد خوردن و اندوهگین گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندوه و غم و حسرت خوردن . (فرهنگ نظام ) : لکن لدغ الحرقة و...
-
مفید
لغتنامه دهخدا
مفید. [ م ُ ] (ع ص ) فایده دهنده . (آنندراج ). فایده دهنده . سودمند. بافایده . نافع. (از ناظم الاطباء). سودبخش . (از محیط المحیط) : آنگاه ... انابت مفید نباشد. (کلیله و دمنه ). هر کجا رأی پست بود شجاعت قوی مفید نباشد.(کلیله و دمنه ). این هر دو مقامه...
-
دستگیر
لغتنامه دهخدا
دستگیر. [ دَ ] (نف مرکب ) آخذ. دست گیرنده : دل سنگ بگذاشتندی به تیرنبودی کس آن زخم را دستگیر. فردوسی . || کسی که دست کسی را بدست برگیرد و بنوازد. (آنندراج ). گیرنده ٔ دست برای معاونت . (غیاث ) : جهان تیره شد بر دل اردشیراز آن شاه روشن دل دستگیر. فردو...
-
طرمطاز
لغتنامه دهخدا
طرمطاز. [ ] (اِخ ) (امیر...) پسر بایجوبخشی ، از امرای عصر الجایتو. وی همان شخصی است که الجایتو را به مذهب شیعه متمایل ساخت و سبب آن بنابر گفته ٔ حافظ ابرو در مجمعالتواریخ آن بود که در تاریخ سنه ٔ اثنین و سبعمائة (702 هَ . ق .) که پادشاه غازان خان بود...
-
طغرل
لغتنامه دهخدا
طغرل . [ طُ رِ / رُ ] (اِخ ) ابن ارسلان ، السلطان الاعظم رکن الدنیا و الدین معز الاسلام و المسلمین ، ابوطالب طغرل بن ارسلان قسیم امیرالمؤمنین (طغرل ثالث ) (573 تا 590 هَ . ق .).کمال دولت و کامیاری و وفور حشمت و بختیاری سلطان ماضی طغرل سلجوقی از آن ز...