کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منجاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منجاب
لغتنامه دهخدا
منجاب . [ م ِ ] (اِخ ) ابن حارث . یکی از ادبای عرب . و بعضی کتاب سیرة معاویه و بنی امیه را بدو نسبت کنند. (از ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
منجاب
لغتنامه دهخدا
منجاب . [ م ِ ] (ع ص ) ضعیف . ج ، مناجیب . (مهذب الاسماء). سست و ضعیف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تیر تراشیده ٔ بی پر و بی پیکان . || امراءة منجاب ؛ زن که فرزند گرامی و برگزیده بسیار زاید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ...
-
واژههای مشابه
-
منجاب قدیم
لغتنامه دهخدا
منجاب قدیم . [ م َ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دودانگه است که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 305 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
مناجیب
لغتنامه دهخدا
مناجیب . [ م َ] (ع ص ، اِ) ج ِ مِنجاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به منجاب شود.
-
منجب
لغتنامه دهخدا
منجب . [ م ِ ج َ ] (ع اِ) مشک پیراسته به پوست درخت یا به پوست تنه ٔ طلح . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به منجاب شود.
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمروبن حبیب بن حسان بن منذربن عمار اسدی ، مولی بنی اسدبن خزیمه . کنیت وی ابوعلی و ملقب به جَزَرَة. حافظی عارف از ائمه ٔ حدیث و مرجع علم آثار و معرفت نقله ٔ اخبار است . وی سفر بسیار کرد و در شام و مصر و خراسان مشایخ را...