کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتکث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتکث
لغتنامه دهخدا
منتکث . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) لاغر و نزار. || ریسمان گسسته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) || پیمان و عهد شکسته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || آنکه از حاجت خود به سوی دیگر بر می گردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از...
-
واژههای همآوا
-
منتکس
لغتنامه دهخدا
منتکس . [ م ُت َ ک ِ ] (ع ص ) سرنگون افتنده و نگونسارشونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سرنگون . نگونسار. (از ناظم الاطباء). منقلب . وارون . وارونه . واژون . واژگون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نیت غزوی دیگر محقق کرد که اعلام ...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی البتی الکاتب . مکنی به ابوالحسن . هنگامی که القادر باﷲدر بطیحه اقامت داشت احمدبن علی کاتبی وی میکرد و آنگاه که بخلافت رسید ازجانب خلیفه قادرباﷲ نامه به بهاء الدوله نوشت وی حافظ و قرآن خوان و خوش محاوره و خوش طبع و صاحب...