کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتصف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتصف
لغتنامه دهخدا
منتصف . [ م ُ ت َ ص َ ] (ع اِ) میانه ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). وسط. نیمه ٔ چیزی . میانه ٔ چیزی : منتصف شهر؛ نیمه ٔ ماه . منتصف نهار؛ میانه ٔ روز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): اندر منتصف جمادی الاخر سنه ٔ ...
-
منتصف
لغتنامه دهخدا
منتصف . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) گیرنده تمام حق خود را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه می گیرد همه ٔ حق خود را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه داد می ستاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || آنکه به نیمه می رسد. (ناظم...
-
واژههای همآوا
-
منتسف
لغتنامه دهخدا
منتسف . [ م ُ ت َ س ِ] (ع ص ) آنکه از بن برمی کند بنا را و آن را زیر و زبر می نماید. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط). || آنکه آهسته سخن می گوید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انتساف شود.
-
منتسف
لغتنامه دهخدا
منتسف . [ م ُت َ س َ ] (ع ص ) رنگ تغییرکرده و برگشته از ترس . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انتساف شود.
-
جستوجو در متن
-
نیمه گاه
لغتنامه دهخدا
نیمه گاه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) منتصف . (دانشنامه ٔ الهی ، ریاضی از فرهنگ فارسی معین ).
-
طبقگران
لغتنامه دهخدا
طبقگران . [ طَ ب َ گ َ ](اِخ ) دروازه ٔ طبقگران در سیستان : بیرون شدن ملک مُعظم بدر شهر، دروازه ٔ طبقگران و ... منتصف ربیعالاَّخر سال 660 هَ . ق . (تاریخ سیستان ص 401).
-
سامانی
لغتنامه دهخدا
سامانی . (اِخ ) عبدالملک بن نوح بن نصربن احمدبن اسدبن سامانی . بعد از پدر پادشاه شد و هفت سال و نیم پادشاهی کرد و در میدان گوی باختن در حالت اسب تاختن بیفتاد و بدان درگذشت ، در منتصف شوال سنه ٔ خمسین و ثلاثمائة، در عهد او البتکین به امارت خراسان رفت ...
-
سامانی
لغتنامه دهخدا
سامانی . (اِخ ) منصوربن عبدالملک بن نوح بن نصربن احمدبن اسماعیل بن احمدبن اسدبن سامان معروف به «السدید» بعد از پدرش امرا در کار پادشاهی مشورت کردند. تا اینکه منصور را بپادشاهی اختیار کردند. امیر پانزده سال حکومت کرد. و از منتصف شوال سنه خمس و ستین و ...
-
دائره ٔ نصف النهار
لغتنامه دهخدا
دائره ٔ نصف النهار. [ءِ رَ / رِ ی ِ ن ِ فُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )دایره ای است سمت الرأس و القدم که از جنوب بشمال به هر دو قطب عالم گذرد و تنصیف دایره ٔ معدل النهار و منطقه البروج میکند. (غیاث ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: دائرة نصف ال...
-
وتد
لغتنامه دهخدا
وتد. [ وَ ت َ ] (ع مص ) میخ کوفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میخ زدن . (تاج المصادر). || کوفته شدن میخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ثابت گردیدن . (منتهی الارب ). || (اِ) میخ . (مهذب الاسماء). میخ در زمین باشد یا دیوار. (منتهی الارب ) (آنندراج )....
-
جعفریه
لغتنامه دهخدا
جعفریه . [ ج َ ف َ ری ی َ ] (اِخ ) امام زاده جعفر در خیابان هاتف شهر اصفهان روبروی بقعه ٔ امامزاده اسماعیل واقع شده و بنائی هشت ضلعی و آجری است دارای گنبدی با تزیینات آجر و کاشی . این بنا از آثار دوران مغول (زمان سلطنت ابوسعید بهادر) است و به سال 725...
-
تابوقا
لغتنامه دهخدا
تابوقا. (اِخ ) تایانک خان بن اینانج خان حاکم نایمان . از امرای مغول که بدست چنگیزخان مغلوب و کشته شد: چون چنگیزخان بر اونک خان ظفر یافته قوم قرایت را مطیع و منقاد ساخت در تنگوزئیل 599 هَ . ق . در موضع ثمان کهره بر تخت خانی نشسته علم اقتدار بر افراخت ...
-
اسفرائین
لغتنامه دهخدا
اسفرائین . [ اِ ف َ ] (اِخ ) اِسفرایین . اِسفراین . اسپرائین . شهری است مشهور در خراسان . (برهان ). شهری است مشهور از نواحی نیشابور بر منتصف طریق جرجان . و بعضی گفته اند اسپرآئین ، چه اسپر سپرست و آئین رسم و عادت ، و چون مردمش دائم سپر داشتند لهذا آن...