کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتحب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتحب
لغتنامه دهخدا
منتحب .[ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) سخت گرینده و آوازبردارنده در گریه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سخت گریه کننده و آنکه با بانگ بلند گریه می کند. (ناظم الاطباء). || سخت دم زننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه س...
-
واژههای همآوا
-
منتهب
لغتنامه دهخدا
منتهب . [ م ُ ت َ هََ ] (ع ص ) مال غارت شده و به یغما رفته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) در عبارت «و عبدانهم بالمنتهب » موضعی است که واقعه ای در آن روی داده و گویند مصدر میمی است به معنی انتهاب و گویند موضع انتهاب . (ا...
-
منتهب
لغتنامه دهخدا
منتهب . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) غارت کننده و غنیمت گیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه می رباید و غارت می کند و به یغما می برد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اسب چیره در رفتار. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به...