کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتان
لغتنامه دهخدا
منتان . [ م َ ن َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مَنَة. (ناظم الاطباء). رجوع به منة شود.
-
منتان
لغتنامه دهخدا
منتان . [ م ِ ] (معرب ، اِ) مِنثان . مِنتانة (به فارسی نیم تن ... با تقدیم و تأخیر حروف ) ژاکت از ماهوت گلدوزی شده و در تابستان مخلوطی از ابریشم و کتان با آستین بلند بدون دکمه : محبوبی لابس منتانة. آنجا که ... اعلام کرده که این از ایتالیائی گرفته شد...
-
جستوجو در متن
-
منثان
لغتنامه دهخدا
منثان . [ م ِ ] (معرب ، اِ) منتان . دزی در ذیل قوامیس عرب آرد که این کلمه مأخوذ «نیم تن » فارسی است با تغییر و جابجایی حروف . لباسی است بلند سجاف دار از ماهوت و در تابستان از ابریشم و پنبه ، با آستین های بلند وبدون دکمه . (از دزی ج 2 ص 617). رجوع به...
-
پرلاشز
لغتنامه دهخدا
پرلاشز.[ پ ِ ش ِ ] (اِخ ) قبرستانی عظیم به پاریس که بسال 1804 م . / 1218 هَ . ق . افتتاح شد و به قسمت شرقی پاریس در مِنیل مُنتان واقع است و محل آن سابقاً ملک پرلاشز کنفسور لوئی چهاردهم بود و آنرا کوره های خاص سوزانیدن اجساد و دخمه هاست .
-
آبروی
لغتنامه دهخدا
آبروی . [ ب ِ ] (اِ مرکب ) آب روی . آبرو. حرمت . عزّت . شرف . اعتبار. ناموس . جاه . (ربنجنی ). عِرض . ارج . قدر. (ربنجنی ). شأن : درِ بی نیازی بشمشیر جوی بکشور بود شاه را آب روی . فردوسی .اگر راستی تان بود گفتگوی به نزدیک منْتان بود آبروی . فردوسی ....
-
من
لغتنامه دهخدا
من . [ م َ ] (ع اِ) هر کس . (ترجمان القرآن ). به معنی کسی و آن کس و کیست و به این معنی برای جمع و مفرد هر دو آمده . (غیاث ). اسمی است مبهم غیرمتمکن به معنی کسی و هر کسی مانند «من یقم اقم معه » و اگرچه لفظ آن مفرد است شامل جماعت می گردد، مانند قوله تع...