کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منبسط شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ثهل
لغتنامه دهخدا
ثهل . [ ث َ هََ ] (ع مص )گسترده شدن چیزی بر روی زمین . منبسط شدن بر زمین .
-
پهن گشتن
لغتنامه دهخدا
پهن گشتن . [ پ َ گ َ ت َ ](مص مرکب ) پهن گردیدن . گسترده شدن . منبسط شدن . عریض گشتن . پخت شدن . پخچ شدن . رجوع به پهن گردیدن شود.
-
آش و لاش شدن
لغتنامه دهخدا
آش و لاش شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متلاشی شدن . از هم پاشیدن ، چنانکه مردار و جیفه ای . || سخت ریمناک و منبسط گشتن ، چنانکه ریشی .
-
شگوفتن
لغتنامه دهخدا
شگوفتن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) تعجب نمودن . || شکفتن . || گشادن و منبسط شدن . (ناظم الاطباء). || گشاده شدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || واشدن گل . || غنچه کردن . || تر و تازه شدن . (ناظم الاطباء).
-
پهن شدن
لغتنامه دهخدا
پهن شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) منبسط شدن .پخت شدن . گسترده شدن . پخج شدن . پهن گشتن . پهن گردیدن . انکشاط. (تاج المصادر). تفطح . (منتهی الارب ). امتهاد؛ پهن و بلند شدن . (تاج المصادر). خثم ؛ پهن شدن سرکلند. (تاج المصادر). || مجازاً نشستن ازکاهلی...
-
انحضاج
لغتنامه دهخدا
انحضاج . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) برافروخته شدن از خشم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ملتهب شدن از خشم . (از اقرب الموارد). || منبسط گردیدن . فراخ شدن شکم و کفیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فراخ و متسع شدن شکم . (از اقرب...
-
گستریده شدن
لغتنامه دهخدا
گستریده شدن . [ گ ُ ت َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) منبسط شدن . پهن شدن . انتشار یافتن . تعمیم یافتن . افاضه شدن بطور عموم : فضل تو بر همه شعرا گستریده شدگسترده باد بر تو رضای اله تو.فرخی .
-
استبحار
لغتنامه دهخدا
استبحار. [ اِ ت ِ] (ع مص ) منبسط و فراخ گردیدن . || استبحار شاعر؛ پرگوی و پرسخن شدن شاعر. (از منتهی الارب ).
-
بالایانیدن
لغتنامه دهخدا
بالایانیدن . [ دَ ] (مص ) برای این کلمه در فرهنگ ناظم الاطباء معانی ذیل آمده است اما در مآخذ دیگر دیده نشد و در بعضی از آن معانی احتمال تصحیف میرود: منبسط کردن . پهن کردن . فرش کردن . || غلطانیدن . انداختن . || غلطیدن . || دست رسانیدن به چیزی . || غل...
-
گسترده گردیدن
لغتنامه دهخدا
گسترده گردیدن . [ گ ُ ت َ دَ / دِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) منتشر شدن . انتشار. || منبسط گردیدن . وسعت یافتن . تَهَیﱡع.هَیْعْ. (منتهی الارب ). و رجوع به گسترده شدن شود.
-
تفضج
لغتنامه دهخدا
تفضج . [ ت َ ف َض ْ ض ُ ] (ع مص ) تر بودن بن موها از خوی و عرق . (ناظم الاطباء). خوی کردن بن موی بقدر که روان نگردد. (از اقرب الموارد). || پر شدن بدن از وسومت . (ناظم الاطباء).نیک بهم رسانیدن اندام پیه را چنانکه عروق لحم در مداخل شحم ، بین مضابع کفته...
-
تهیع
لغتنامه دهخدا
تهیع. [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] (ع مص ) گسترده گردیدن و منبسط شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : تهیع السراب . (اقرب الموارد).
-
گسترده شدن
لغتنامه دهخدا
گسترده شدن . [ گ ُ ت َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) منتشر شدن . اِفتِراش . اِسباط. اِنبِساط. اِنطِحاح . طَحو. (منتهی الارب ) : چنین آگهی دارم از راستان که در مصر گسترده شد داستان . شمسی (یوسف و زلیخا).- گسترده شدن دست ؛ فرمانروا شدن . تسلط یافتن . مس...
-
اسجهرار
لغتنامه دهخدا
اسجهرار. [اِ ج ِ ] (ع مص ) اسجهرار نبات ؛ بالیدن و گسترده شدن .بالیدن نبات و منبسط و گسترده گردیدن آن . (منتهی الارب ). || اسجهرار سراب ؛ نمودن و ناپدید شدن . (از منتهی الارب ). سپید نمودن سراب در بیابان . || اسجهرار باد؛ پیش آمدن آن . (منتهی الارب )...
-
کشاله کردن
لغتنامه دهخدا
کشاله کردن . [ ک َ / ک ِ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرده گاه برکشیدن . یازیدن (عامیانه ) (یادداشت مؤلف ). منبسط کردن و یازیدن تن و دراز شدن بسوی چیزی . خود را بسویی کشیدن . به طرفی خزیدن .- کشاله کردن به طرف کسی ؛ حمله کردن به کسی . (یادداشت مؤ...