کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناقل
لغتنامه دهخدا
مناقل . [ م َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ مَنقَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به منقل شود. || ج ِ مِنقَلة. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به منقلة شود.
-
مناقل
لغتنامه دهخدا
مناقل . [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) اسب تیزدو. (ناظم الاطباء): فرس مناقل و مِنقال و مِنقَل ؛ اسبی که در رفتن زود بزود دست و پا را بردارد. (از اقرب الموارد). رجوع به معنی دوم مدخل بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
منقل
لغتنامه دهخدا
منقل . [ م ِ ق َ ] (ع ص ) اسب سریع زودزود بردارنده قوائم را. مِنقال . ج ، مَناقِل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسبی که در رفتار زود به زود دست وپا را بردارد. ج ، مناقل . (ناظم الاطباء). اسبی که دست و پا را تند بردارد. مُناقِل . (از اقرب الموارد). || ...
-
منقلة
لغتنامه دهخدا
منقلة. [ م ِ ق َ ل َ ] (ع اِ) ابزاری که بدان آتش و یا هر چیزی را نقل دهند. (ناظم الاطباء). آلت نقل . ج ، مناقل . (از اقرب الموارد) (المنجد).
-
منقال
لغتنامه دهخدا
منقال . [ م ِ] (ع ص ) اسب سریع زودزودبردارنده قوائم را. مِنقَل .(منتهی الارب ) (از آنندراج ): فرس منقال ؛ اسبی که زودزود دست و پا را در رفتار بردارد. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). مُناقِل . مِنقَل . (اقرب الموارد).
-
ابن لبانه
لغتنامه دهخدا
ابن لبانه . [ اِ ن ُ ل َب ْ با ن َ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن عیسی لخمی . ادیب و شاعری اندلسی بدربار معتمدبن عباد. او راست : مناقل الفتنه . نظم السلوک فی وعظ الملوک . سقیطالدرر و لقیطالزهر. وفات او در 507 هَ .ق . بجزیره ٔ میورقه بوده است .
-
نقال
لغتنامه دهخدا
نقال . [ ن َق ْ قا ] (ع ص ) فرس نقال ؛ اسب که زودزود بردارد پاها را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسب که به سرعت قدم بردارد. (از اقرب الموارد) (از المنجد). منتقل . مناقل . (متن اللغة) (المنجد). || آنکه چیزها را از موضعی به موضع دیگر نقل کند. (از اقرب ا...