کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناظر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناظر
لغتنامه دهخدا
مناظر. [ م ُ ظِ ] (ع ص ) مشابه . مانند. دارای نظیر. (از ناظم الاطباء). مِثل . گویند: هذا مناظر هذا؛ ای مثله . (از اقرب الموارد). || مجادل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مناظرة شود.
-
مناظر
لغتنامه دهخدا
مناظر. [م َ ظِ ] (ع اِ) ج ِ منظر. (غیاث ) (اقرب الموارد). رجوع به منظر شود. || زمینهای بلند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- علم مناظر ؛ علمی که شناخته شود بوسیله ٔ آن کیفیت مقدار اشیا بسبب قرب و بعد آنها از نظر بیننده . ...
-
واژههای مشابه
-
اصحاب مناظر
لغتنامه دهخدا
اصحاب مناظر. [ اَ ب ِ م َ ظِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب المناظر. گروهی از دانشمندان علوم ریاضی بویژه آنانکه در مبحث مناظر و مرایا دست دارند. رجوع به مناظر ومرایا ذیل «مناظر»، و حکمت اشراق چ کربن ص 99 شود.
-
واژههای همآوا
-
مناذر
لغتنامه دهخدا
مناذر. [ م َ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُنذِر، به معنی ترساننده . (آنندراج ). رجوع به منذر شود.
-
مناذر
لغتنامه دهخدا
مناذر. [ م َ ذِ ] (اِخ ) دوشهر است در نواحی اهواز مناذر کبری ، مناذر صغری . (منتهی الارب ). نام دو شهر در اهواز. (ناظم الاطباء). نام دو شهر بوده در اهواز یکی را کبری و یکی را صغری می نامیده اند و اهواز چند شهر داشته بدین نامها: سوق الاهواز و رامهرمز ...
-
مناذر
لغتنامه دهخدا
مناذر. [ م ُ ذِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
هونولولو
لغتنامه دهخدا
هونولولو. [ هَُ ن ُ ] (اِخ ) پایتخت مجمعالجزایر هاوایی در اقیانوس کبیر، دارای مناظر طبیعی زیبا و 300000 تن جمعیت .
-
درخت سازی
لغتنامه دهخدا
درخت سازی . [ دِ رَ ] (حامص مرکب ) (اصطلاح نقاشی ) نقاشی کردن مناظر دارای درخت .
-
دریاسازی
لغتنامه دهخدا
دریاسازی . [ دَرْ ] (حامص مرکب ) عمل دریاساز. در اصطلاح نقاشی ، نقاشی مناظر دریائی . و رجوع به دریاساز شود.
-
مرایا
لغتنامه دهخدا
مرایا. [ م َ ] (ع اِ) رگها که از شیر پر شود و ریزد. (از منتهی الارب ). عروقی که ممتلی از شیر گردد و از آنها شیر بیرون تراود. (از بحر الجواهر). || ج ِ مرآت و مرآة، به معنی آینه است . (از منتهی الارب ) (از مهذب الاسماء). رجوع به مرآة شود. || ج ِ مَری ّ...
-
لایتمریج
لغتنامه دهخدا
لایتمریج . [ ] (اِخ ) نام قصبه ای در 53 هزارگزی شمال غربی پراغه به چهستان مجارستان دارای ده هزار سکنه و آنجا را از نظر زیبائی مناظر بهشت چهستان نام کرده اند. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
ماژور
لغتنامه دهخدا
ماژور. [ ژُ ] (اِخ ) دریاچه ای است در شمال ایتالیا مابین سویس و ایتالیا که 212 کیلومتر مربع وسعت دارد. جزایر «بوررومه » در این دریاچه واقع است و مناظر زیبائی دارد. (از لاروس ).