کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناجید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناجید
لغتنامه دهخدا
مناجید. [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مِنجاد. (ناظم الاطباء). رجوع به منجاد شود. || ج ِ مُنجِد. (ناظم الاطباء). رجوع به منجد شود.
-
جستوجو در متن
-
منجاد
لغتنامه دهخدا
منجاد. [ م ِ ] (ع ص ) کسی که به سوی نجد بسیار می آید. ج ، مناجید. (ناظم الاطباء). || رجل منجاد؛ مرد بسیار یاری کننده . (از اقرب الموارد).
-
منجد
لغتنامه دهخدا
منجد. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) به سوی نجد درآینده و در شهرهای نجد شونده . ج ، مناجد و مناجید. (ناظم الاطباء). به نجد درآینده . مقابل مُتهِم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : امتهمون انتم ام منجدون . (معجم البلدان ج 6 ص 156، یادداشت ایضاً). || یاری دهنده . رج...