کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مناجات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مناجات
لغتنامه دهخدا
مناجات . [ م ُ ] (ع مص ) راز گفتن با کسی . (آنندراج ). راز و نیاز. نجوی کردن . مُسارَّة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مناجاة : علی گوش بر دهن رسول نهاد و رسول ساعتی مناجات بکرد و سخن نرم در گوش علی گفت . (قصص الانبیاء ص 240).تو ای نتیجه ٔ دولت نجات ا...
-
واژههای همآوا
-
مناجاة
لغتنامه دهخدا
مناجاة. [ م ُ ] (ع مص ) با کسی راز کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی راز گفتن . (دهار). راز گفتن با کسی . نِجاء. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : لایخرج عنه ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صفی لمصافاته و لا خلیل لمناجاته . (تاریخ بیهقی ...
-
جستوجو در متن
-
مناجاتگاه
لغتنامه دهخدا
مناجاتگاه . [ م ُ ] (اِ مرکب ) جای مناجات . محل راز و نیاز کردن : چون زکریا به مناجاتگاه آمده می گفت ... (کتاب النقض ص 22). رجوع به مناجات شود.
-
مناجاتی
لغتنامه دهخدا
مناجاتی . [ م ُ ] (ص نسبی ) آنکه مناجات کند. آنکه با خدای تعالی راز و نیاز کند : مناجاتی خراباتی نگرددکه سر جسم تا جان فرق دارد. فروغی بسطامی .رجوع به مناجات شود.
-
گواه آوردن
لغتنامه دهخدا
گواه آوردن . [ گ ُ وَ دَ ] (مص مرکب ) گواه کردن . شاهد آوردن . گواه گرفتن . رجوع به گواه کردن و گواه گرفتن شود. || مناجات کردن . (ناظم الاطباء).
-
گردنه ٔ امیرآباد
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ امیرآباد. [ گ َ دَ ن َ ی ِاَ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه سنندج و ساوجبلاغ میان چاپار و مناجات که در 162000گزی سنندج واقع است .
-
عبودیت
لغتنامه دهخدا
عبودیت . [ ع ُ دی ی َ ] (ع اِمص ) عبودیة. بندگی کردن . (غیاث اللغات ) (المنجد) : و دلهای خواص و عوام بر طاعت و عبودیت بیارامید. (کلیله ص 377).از ثری تا به ثریا به عبودیت اوهمه در ذکر مناجات و قیام اند و قعود.سعدی .
-
راز و نیاز کردن
لغتنامه دهخدا
راز و نیاز کردن . [ زُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرّ وحاجت و خواهش خود را با محبوب درمیان نهادن . (از فرهنگ نظام ). || خواهشگری نمودن ؛ راز و نیازکردن با خدا، دعا و مناجات کردن بدرگاه پروردگار.
-
اخراجات
لغتنامه دهخدا
اخراجات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اخراج . || وجه معاش . وجه گذران : گفت [ عابد ] همه شب در مناجات و سحر در دعای حاجات و همه روز در بند اخراجات . (گلستان ). || آنچه از شهر و یا مملکتی از مال التجاره و جز آن بیرون برند. صادرات .
-
مناجاة
لغتنامه دهخدا
مناجاة. [ م ُ ] (ع مص ) با کسی راز کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی راز گفتن . (دهار). راز گفتن با کسی . نِجاء. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : لایخرج عنه ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صفی لمصافاته و لا خلیل لمناجاته . (تاریخ بیهقی ...
-
مناجی
لغتنامه دهخدا
مناجی . [ م ُ ] (ع ص ) اسم فاعل از مناجاة. همراز. رازدار : پس شاه ... گفت : اگرچه «یهه » ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیی منجی و کافیی به همه ٔ خیرات مکافی باشد... (مرزبان نامه چ قزوینی ص 291). رجوع به مناجات و مناجاة شود.
-
بشمخ
لغتنامه دهخدا
بشمخ . [ ب َ م َ ] (اِ) یک نوعی از دعا و مناجات . (ناظم الاطباء). نام دعایی است بزبان سریانی و انجیل و تورات و عام این است که بَشمخ بفتح یکم بمعنی بزرگوار و بشمخ بکسر اول بتنوین مکسوره ٔ حرف چهارم بمعنی ای پروردگار. (آنندراج ) (مؤید الفضلاء).
-
تسبیح سلیمان
لغتنامه دهخدا
تسبیح سلیمان . [ ت َ ح ِ س ُ ل َ / ل ِ ی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذکر و اوراد و مناجات حضرت سلیمان .سرودهای حضرت سلیمان . (از قاموس مقدس ) : بهر تسبیح سلیمان عصمتی اشک داودی ز قرائی فرست . خاقانی .و رجوع به تسبیح شود.