کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مملس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مملس
لغتنامه دهخدا
مملس . [ م ُ م َل ْ ل َ ] (ع ص ) نرم و تابان . (آنندراج ). صاف و مهره دار و لغزان . (ناظم الاطباء). || ممرد. ساده کرده . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مملس
لغتنامه دهخدا
مملس . [ م ُ م َل ْ ل ِ ] (ع ص ) (اصطلاح طب ) دراصطلاح طب ، دارویی است که به عضوی که مبتلا به خشکی وزبری شده باشد، می نهند تا دفع زبری و خشکی و خشونت از آن عضو بشود. (از قانون ابوعلی کتاب 2 ص 150 و کشاف اصطلاحات الفنون ). آنکه درشتی را به ملاست بدل ک...
-
واژههای همآوا
-
مملص
لغتنامه دهخدا
مملص . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) زن بچه ٔ مرده اندازنده . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ممرد
لغتنامه دهخدا
ممرد. [ م ُ م َرْ رَ ] (ع ص ) بناء ممرد؛ بنای ساده و مطول . بنای دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بنای درخشان و ساده و هموار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). خانه ٔ ساده کرده . (مهذب الاسماء). ساده . مملس . (یادداشت...