کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممطر
لغتنامه دهخدا
ممطر. [ م ِ طَ ] (ع اِ) لباس پشمین که در باران برای محافظت از آن می پوشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بارانی . (منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ).جامه ٔ بارانی . ج ، مماطر. (مهذب الاسماء). یاپونچی .
-
ممطر
لغتنامه دهخدا
ممطر. [ م ُ طِ ] (ع ص ) بارنده . بارانی .- عارض ممطر ؛ ابر بارنده . (از ناظم الاطباء).- یوم ممطر ؛ روز بارانی . روز باباران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ممطرة
لغتنامه دهخدا
ممطرة. [ م ِ طَ رَ ] (ع اِ) بارانی . (منتهی الارب ). مِمْطَر. (ناظم الاطباء).
-
ممطرة
لغتنامه دهخدا
ممطرة. [ م ُ طِ رَ ] (ع ص ) بارنده . ممطر.- سماء ممطرة ؛ آسمان بارنده . (ناظم الاطباء).
-
مماطر
لغتنامه دهخدا
مماطر. [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ ممطر. (دهار). بارانیها: و المماطر الازنیکیة هی الغایة فی الجودة. (معجم البلدان ، ذیل ازنیک ، شهری در ساحل دریای قسطنطنیه ).
-
بارانی
لغتنامه دهخدا
بارانی . (ص نسبی ) منسوب به باران . (دِمزن ). مُمْطِر. ممطرة. (منتهی الارب ) (دهار): هوائی بارانی . موسمی بارانی .- روز بارانی ؛ روزی که باران آید.- امثال : پیرزن نمرد تا روز بارانی . (امثال و حکم دهخدا).- شبی بارانی ؛ لیلة ممطره . || بمجاز، گریا...
-
بارنده
لغتنامه دهخدا
بارنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف ) اسم فاعل از بارش . (ناظم الاطباء). رجوع به باریدن شود: ابر بارنده ؛ ابری که ببارد. مُمطِر. ماطر. سحابة مذکیه ؛ ابر باز بارنده . سحاب هتل ؛ ابر نیک بارنده . هاتل ؛ ابر پیوسته بارنده . (منتهی الارب ). رجوع به شعوری ج 1 ورق...