کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممالات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممالات
لغتنامه دهخدا
ممالات . [ م ُ ] (ع مص ) یاری کردن . کمک کردن . ممالاة. || (اِمص ) یارمندی . یاری . مساعدت : ایلک خان به بخارا آمد و از سر مخادعت و مماکرت با عبدالملک طریق موالات و ممالات پیش گرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). روی به استقبال رکاب او آوردند و از صدق موال...
-
واژههای همآوا
-
ممالاة
لغتنامه دهخدا
ممالاة. [ م ُ ] (ع مص ) یارمندی نمودن بر کاری . (منتهی الارب ) (صراح ). مساعدت . (از اقرب الموارد). معاونت . (مصادر زوزنی ). یاری کردن .
-
جستوجو در متن
-
ممالاءة
لغتنامه دهخدا
ممالاءة. [ م ُ ل َ ءَ ] (ع مص ) اعانت نمودن و یارمندی کردن بر کاری . (ناظم الاطباء). یارمندی نمودن بر کاری . (آنندراج ). ممالاة. ممالات . رجوع به ممالات و ممالاة شود.
-
مماکرت
لغتنامه دهخدا
مماکرت . [ م ُ ک َ / ک ِ رَ ] (از ع ، اِمص )با کسی مکر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). مخادعت . (از اقرب الموارد) : ایلک خان به بخارا آمد و از سر مخادعت و مماکرت با عبدالملک طریق موالات و ممالات پیش گرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
استمالة
لغتنامه دهخدا
استمالة. [ اِ ت ِ ل َ ] (ع مص ) استمالت . مائل شدن . || پیمودن به دو کف یا بذراع . || سوی خود جنبانیدن کسی را بسخن خوش و نیکوئی . (منتهی الارب ). سوی خویش جنبانیدن . (تاج المصادربیهقی ). جنبانیدن در این دو مأخذ غلط است و صحیح چسبانیدن است بمعنی میل ...