کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مماس مارپیچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ممآس
لغتنامه دهخدا
ممآس . [ م ِم ْ ] (ع ص ) نمام . سخن چین . (از اقرب الموارد). رجوع به مِمأس شود.
-
ممأس
لغتنامه دهخدا
ممأس . [ م ِ ءَ ] (ع ص ) سریع. (از اقرب الموارد). تیزرو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نمام . (از اقرب الموارد). نمام .سخن چین . (از ناظم الاطباء). سخن چین . (منتهی الارب ).
-
مماس شدن
لغتنامه دهخدا
مماس شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ساییده شدن . پیوستن ، چنانکه فاصلی در میانه نماند. || تلاقی کردن : تا تأدیه کند هوایی را که ایستاده است اندر تجویف صماخ و مماس او شود و بدان عصب پیوندد و بشنود. (چهارمقاله ص 12).
-
خط مماس
لغتنامه دهخدا
خط مماس . [ خ َطْ طِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط مستقیمی که با قسمتی از منحنی در یک نقطه ، مشترک شود.