کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مماجرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مماجرة
لغتنامه دهخدا
مماجرة. [ م ُ ج َ رَ ] (ع مص ) افزون گرفتن در خرید و فروخت . مجار. (منتهی الارب ). افزون گرفتن در بیع. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ربا دادن چیزی را. (از شرح قاموس ).
-
جستوجو در متن
-
مجار
لغتنامه دهخدا
مجار. [ م ِ ] (ع اِ) رسن پای بند شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عقال و رسن پای بند شتر. (ناظم الاطباء). || (مص ) افزون گرفتن در خرید و فروخت . مماجرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).