کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملماس
لغتنامه دهخدا
ملماس . [ م ِ ] (ع اِ) در ابیات ملحقه ٔ نصاب به معنی قلم آورده ، و دردیگر کتب یافته نشد. (غیاث ) (آنندراج ) : الماس قلمتراش و ملماس قلم انقاس مداد و نام جنسش حبر است .(نصاب الصبیان چ برلین ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
لمازیدن
لغتنامه دهخدا
لمازیدن . [ ل َ دَ ] (مص ) در لغت نامه ٔ اسدی ذیل «ملماز» این بیت آمده است : دلبرا زو کی مجال حاسدغماز تورنگ من با تونگیرد بیش از این ملماز تو. رودکی .رجوع به کلمه ٔ ملماز در لغت نامه ٔ اسدی و ملماس در این لغت نامه شود.
-
قلم تراش
لغتنامه دهخدا
قلم تراش . [ ق َ ل َ ت َ ] (اِ مرکب ) نوعی از کارد درازدسته که بدان قلم تراشند. چاقو و گزلکی که بدان قلم و جز آن میتراشند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسمی چاقوی ظریف که قلم های نیی را با آن میتراشند : الماس قلمتراش و ملماس قلم انقاس مداد و نام جنسش ح...