کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملقح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملقح
لغتنامه دهخدا
ملقح . [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) گشن . ج ، ملاقح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه گشن می دهد خرمابن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به القاح شود.
-
ملقح
لغتنامه دهخدا
ملقح . [ م ُ ل َق ْ ق َ ] (ع ص ) مرد آزموده کار. (آنندراج ): رجل ملقح ؛ مرد آزموده کار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ملقح
لغتنامه دهخدا
ملقح . [ م ُ ل َق ْ ق ِ ] (ع ص ) باروَرکننده : چه امروز خاطر من کهتر را بر خواطر جمله ٔ اصحاب قلم ، نظماً و نثراً، حق است خاصه برخاطر مشرف مجلس مهذب الدینی ، که ابدالدهر ملقح خاطر منقح عبارت باد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 145).
-
جستوجو در متن
-
ملاقح
لغتنامه دهخدا
ملاقح . [ م َق ِ ] (ع ص ، اِ) بادها که آبستن گرداند درخت را. ملقحة [ م ُ ق ِ ح َ / م ِ ق َ ح َ ] یکی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ملقحة شود. || ج ِ مُلقِح . (منتهی الارب ). گشنها. ج ِ مُلقِح . (از اقرب الموارد). و رجوع به ملقح شود. |...