کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملزی
لغتنامه دهخدا
ملزی . [ م َ ل َ زا ] (ع اِ) (از «م ل ز») فروشی که در آن برای مشتری رجوعی مر بایع را نباشد. (ناظم الاطباء): بعته الملزی ؛ یعنی آزاد فروختم آن را. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). و رجوع به مَلَسی ̍ معنی آخر شود.
-
جستوجو در متن
-
ملسی
لغتنامه دهخدا
ملسی . [ م َ ل َ سا ] (ع ص ) ناقة ملسی ؛ شتر ماده ای که تیز گذرد و چیزی به وی نچفسد از سرعت وی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ماده شتری که تیز گذرد و از تندروی چیزی به وی نچسبد. (ناظم الاطباء). شترماده ٔ بسیارتندرو. (از اقرب الموارد). || ابیعک الملس...