کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملذة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملذة
لغتنامه دهخدا
ملذة. [ م َ ل َذْ ذَ ] (ع اِ) واحد مَلاذّ. (از اقرب الموارد). رجوع به مَلاذّ شود.
-
واژههای همآوا
-
ملظة
لغتنامه دهخدا
ملظة. [م ُ ل ِظْ ظَ ] (ع اِ) نامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).نامه و رقعه و مکتوب . (ناظم الاطباء). || رسالت و سفارت و پیغام . (ناظم الاطباء). رسالت : فابلغبنی سعدبن بکر ملظة؛ ای رسالة. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ملذات
لغتنامه دهخدا
ملذات . [ م َ ل َذْ ذا ] (ع اِ) ج ِ مَلَذَّة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ملذة و مَلاذّ شود.
-
ملاذ
لغتنامه دهخدا
ملاذ. [ م َ ذذ ] (ع اِ) (از «ل ذ ذ») چیزهای لذیذ. (غیاث ). شهوات . واحد آن مَلَذّة است . (از اقرب الموارد) : فاحشه ٔ خاص به زبان کشف به چشم سر نگرستن است به ملاذ و شهوات دنیا. (کشف الاسرار ج 3 ص 680). هرکه در امارت نظر بر کثرت اتباع و طلب ریاست و تفو...