کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملتثم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملتثم
لغتنامه دهخدا
ملتثم . [ م ُ ت َ ث َ ] (ع اِ) جای بوسه . (غیاث ) (آنندراج ). جای بوسیده شده . (ناظم الاطباء). || (ص ) بوسیده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به التثام شود.
-
ملتثم
لغتنامه دهخدا
ملتثم . [ م ُ ت َ ث ِ ] (ع ص ) بوسنده . (غیاث ) (آنندراج ). || آنکه دهان وی با نقاب و یا دهان بند بسته شده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به التثام شود.
-
جستوجو در متن
-
بهم آمدن
لغتنامه دهخدا
بهم آمدن . [ ب ِ هََ م َ دَ ] (مص مرکب ) جمع شدن . گرد شدن . یکی شدن .بهم پیوستن دو چیز. سر بهم آوردن . (فرهنگ فارسی معین ). جمع شدن و بسته شدن . (ناظم الاطباء) : و ایشان بهم آمدند چون کوه برداشته نعره ها بانبوه . نظامی .رفت بسی دعوی از این پیشترتا د...