کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملایک سرشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملایک سرشت
لغتنامه دهخدا
ملایک سرشت . [ م َ ی ِ س ِ رِ ] (ص مرکب ) آنکه سیرت و نهاد فرشتگان دارد. فرشته نهاد. نیک نهاد. نیک سرشت : ملک پرورانی ملایک سرشت کلید درباغهای بهشت .نظامی .
-
واژههای مشابه
-
ملایک آشیان
لغتنامه دهخدا
ملایک آشیان . [ م َ ی ِ ] (ص مرکب ) جایی که فرشتگان آشیان دارند. آنجا که فرشتگان مقام دارند : او را مقید به آستان ملایک آشیان روانه خواهیم نمود. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 579).
-
ملایک پی
لغتنامه دهخدا
ملایک پی . [ م َ ی ِ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) کنایه از مبارک پی و خوش قدم و مبارک قدم باشد. (برهان ) (آنندراج ). مبارک پی است . (انجمن آرا). خوش قدم و خجسته پی . (ناظم الاطباء) : راهروانی که ملایک پی انددر ره کشف از کشفی کم نیند.نظامی .
-
ملایک سپاه
لغتنامه دهخدا
ملایک سپاه . [ م َ ی ِ س ِ ] (ص مرکب ) که سپاه از ملایک دارد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه لشکر از فرشتگان داشته باشد : ذات اعظم خدایگانی که در اهبت جهان گشایی و ابهت فلک فرسایی ، تاج بخش جباران و باج ستان جهانداران است ، جمشیدوار بر سریر سعا...
-
ملایک صورت
لغتنامه دهخدا
ملایک صورت . [ م َی ِ رَ ] (ص مرکب ) فرشته صورت . زیباچهره : از این مه پاره ای عابدفریبی ملایک صورتی طاوس زیبی .(گلستان کلیات چ فروغی ص 76).
-
ملایک فریب
لغتنامه دهخدا
ملایک فریب . [ م َ ی ِ ف ِ / ف َ ] (نف مرکب ) فریبنده ٔ ملایک . فریب دهنده ٔ فرشتگان : زلف تو شیطان ملایک فریب روی تو سلطان ممالک ستان . خاقانی .صنعت من برده ز جادو فریب سحر من افسون ملایک فریب .نظامی .
-
ملایک منظر
لغتنامه دهخدا
ملایک منظر. [ م َ ی ِ م َ ظَ ] (ص مرکب ) ملایک دیدار. فرشته طلعت . زیباروی : سرورفتاری صنوبرقامتی ماه رخساری ملایک منظری .سعدی .
-
ملایک نفس
لغتنامه دهخدا
ملایک نفس . [ م َ ی ِ ن َ ف َ ] (ص مرکب ) که نفسی چون فرشتگان دارد. آنکه نفسی طیب چون فرشتگان دارد : آدمی نفس و ملایک نفسندپادشاسار و پیمبرسیرند.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
ملائک سرشت
لغتنامه دهخدا
ملائک سرشت . [ م َ ءِ س ِ رِ ] (ص مرکب ) رجوع به ملایک سرشت شود.
-
سرشتن
لغتنامه دهخدا
سرشتن . [ س ِ رِ ت َ ] (مص ) پهلوی «سریشتن » [ رجوع کنید به سرشت ]، سریکلی «خیرخ -ام » (آمیختن ، مخلوط کردن ). مخلوط کردن . آغشته ساختن . خمیر کردن . معجون ساختن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خمیر کردن . چیز تر و چیز خشک آمیختن . (آنندراج ) (غیاث )...
-
نهاد
لغتنامه دهخدا
نهاد. [ ن ِ / ن َ ] (مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم و اسم مصدر و ریشه ٔ فعل نهادن است . رجوع به نهادن شود. || گذاشت . گذاشتن . مقابل برداشتن . رجوع به نهادن شود : وچون بر سفره نشینند خاموش نباشند و ابتدا به نام خدا کنند و چیزی نکنند از نهاد و برداشت که ا...
-
طاوس
لغتنامه دهخدا
طاوس . [ وو ] (معرب ، اِ) طاووس . پرنده ای است معروف و آن را ابوالحسن ، وابوالوشی و صرّاخ ، و فلیسا، نیز نامند. پرنده ای است از پرندگان بلاد عجم ، تصغیر آن طویس است بعد از حذف زیادات . ج ، اطواس ، و طواویس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کمال الدین دمیر...