کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملازمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملازمی
لغتنامه دهخدا
ملازمی . [ م ُ زِ ] (حامص ) مأخوذ از تازی ، خدمت و نوکری . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
چاکری
لغتنامه دهخدا
چاکری . [ ک َ / ک ِ ] (حامص ) نوکری . ملازمی . خدمتگری . بندگی . کهتری . پیشخدمتی : یکی گفت ما را بخوالیگری بباید بر شه شد از چاکری . فردوسی .ای میر باش تا تو ببینی که روزگارچون ایستاد خواهد پیشت بچاکری . فرخی .تو با قید بی اسب پیش سواران نباشی سزاوا...
-
یساول
لغتنامه دهخدا
یساول . [ ی َ وُ ] (ترکی ، اِ) یساور. سواری که ملازم امرا و رجال بزرگ باشد. (ناظم الاطباء). مأمور تشریفات درباری به طور عام : بنده ٔ آن نگاه خشم آلودکه یساول به مجلسش غضب است . فوقی (از آنندراج ).یساولان حقیقت را به عرض رسانیدند اورا به حضور طلبید. ...