کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ملاحاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ملاحاة
لغتنامه دهخدا
ملاحاة. [ م ُ ] (ع مص ) باهم خصومت و نزاع کردن و دشنام دادن . لِحاء. و در مثل است : من لاحاک فقد عاداک . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). منازعه کردن . (از اقرب الموارد): و کان بینه و بین اخیه ذی الرمة ملاحاة. (معجم الادباء ج 7 ص 254 از ی...
-
واژههای همآوا
-
ملاهاة
لغتنامه دهخدا
ملاهاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ل هَ و») پیکار و خصومت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). منازعه کردن . (از اقرب الموارد). || با هم نزدیک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به هنگام فطام رسیدن کود...
-
جستوجو در متن
-
باهم
لغتنامه دهخدا
باهم . [ هََ ] (ق مرکب ) همراه . معاً. به معیت . به اتفاق . به اتحاد. با یکدیگر. (ناظم الاطباء). بهم . متفقاً. متحداً. جفت . یکجا : خوبان چو بهم گرمی بازار فروشندباهم بنشینند و خریدار فروشند. عرفی .الفة؛ باهم آمیختن . ممزوج ؛ باهم آمیخته . لم ؛ باهم ...