کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقیت
لغتنامه دهخدا
مقیت . [ م َ ] (ع ص ) (از «م ق ت ») دشمن داشته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ممقوت . (اقرب الموارد).
-
مقیت
لغتنامه دهخدا
مقیت . [ م ُ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء) (السامی ).
-
مقیت
لغتنامه دهخدا
مقیت . [م ُ ] (ع ص ) (از «ق وت ») نگاهبان چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نگاهدارنده . (غیاث ). حافظ چیزی . (از اقرب الموارد). || گواه و حاضر.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). شاهدچیزی . (از اقرب الموارد). || توانا و ...
-
جستوجو در متن
-
دشمن داشته
لغتنامه دهخدا
دشمن داشته . [ دُ م َ ت َ /ت ِ ] (ن مف مرکب ) کراهت داشته . مکروه . ناپسندیده . (ناظم الاطباء). مبغوض . (منتهی الارب ). مقت . (دهار). مقیت . (منتهی الارب ). مکروه . (دهار): مفرک ؛ مرد دشمن داشته ٔ زنان . (منتهی الارب ). و رجوع به دشمن داشتن شود.
-
گواه
لغتنامه دهخدا
گواه . [ گ ُ ] (ص ، اِ) پهلوی گوکاس ، گوکاسیه (شهادت )، از وی - کاسه (قیاس شود با آ - کاس )، فارسی گواه از گوغاه از گوکاه (شکل جنوب غربی ) «نیبرگ ص 185». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). شاهد. دلیل . برهان . (حاشیه ٔ برهان ) (ناظم الاطباء). بیّنه . (نصا...
-
خدا
لغتنامه دهخدا
خدا. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ذات باری تعالی است همچو «اله » و «اﷲ». (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در حاشیه ٔ برهان قاطع در وجه اشتقاق این کلمه چنین آمده است : پهلوی متأخر xvatay ، پهلوی اشکانی xvatadh ، پازند « xvadaiهوبشمان ص 54 ح » «مسینا 139...