کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقطنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقطنة
لغتنامه دهخدا
مقطنة. [ م ِ طَ ن َ ] (ع اِ) پنبه زار. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
پنبه زار
لغتنامه دهخدا
پنبه زار. [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) زمینی که در آن پنبه کشته اند. مقطن . (دهار). مقطَنة. (منتهی الارب ): اتفاقاً برفی عظیم افتاده بود و دشت و صحرا پنبه زار شده و کوه و کنار از صحبت سرما چادر گازری در سر گرفته . (العراضة) : ریش چون روی پنبه زار ش...