کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقتعط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقتعط
لغتنامه دهخدا
مقتعط. [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) عمامه بندنده بی درآوردن آن زیر زنخ . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتعاط شود.
-
واژههای همآوا
-
مغتاط
لغتنامه دهخدا
مغتاط. [ م ُ ] (ع ص ) زهدانی که بچه نیاورد. || هرچیزی که بار نیاورد. (ناظم الاطباء).
-
مقطعة
لغتنامه دهخدا
مقطعة. [ م َ طَ ع َ ] (ع اِ) الصوم مقطعة للنکاح ؛ یعنی روزه مانع آرامش با زن و سبب قطع آن است . (منتهی الارب )؛ روزه مانع جماع است و سبب قطع آن . (ناظم الاطباء). گویند: الهجر مقطعة للود؛ یعنی هجران موجب قطع دوستی است . (از اقرب الموارد). || محل قطع. ...
-
مقطعة
لغتنامه دهخدا
مقطعة. [ م ُ ق َطْ طَ ع َ ] (ع ص ، اِ) پاره های جامه ٔ نیکو و جامه های کوتاه و چادرهای نگارین .(ناظم الاطباء). پاره های جامه ٔ نیکو و جامه های کوتاه . مقطعات کذلک . (منتهی الارب ). مقطعات . (اقرب الموارد) (محیط المحیط). و رجوع به مقطعات شود. || مقطعة...