کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقبول قول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقبول قول
لغتنامه دهخدا
مقبول قول . [م َ بو ق َ / قُو ] (ص مرکب ) مقبول القول : مقبول قول و نافذفرمان شهنشهی بر ترک و بر عجم چو سلیمان بر انس و جان . سوزنی .از معتبران و مقبول قولان وقایع گذشته را استماع افتاد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 7). در بخارا از چند معتبر مقبول ...
-
واژههای مشابه
-
عذر مقبول
لغتنامه دهخدا
عذر مقبول . [ ع ُ رِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عذر پسندیده و موجه . (از آنندراج ).
-
مقبول قمی
لغتنامه دهخدا
مقبول قمی . [ م َ ل ِ ق ُ ] (اِخ ) (میر...) از شاعران اوایل قرن دهم هجری است . در عهد سلطان حسین بایقرا به هرات رفت و در اواخر عمر در کاشان رحل اقامت افکند و در همانجا درگذشت (924 هَ . ق .). از اوست :هر دم به صورت دگرم دل رود ز دست عاشق شدن خوش است ب...
-
مقبول لکهنویی
لغتنامه دهخدا
مقبول لکهنویی . [ م َ ل ِ ل َ ] (اِخ ) از شاعران قرن سیزدهم هجری و از لکهنوی هندوستان است . دو منظومه تحت عنوان «نورنامه » و «قاف نامه » و منظومه ٔ دیگری به زبان اردو به نام «درد الفت » دارد. و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن و قاموس الاعلام ترکی و فرهنگ سخ...
-
مقبول الشهادة
لغتنامه دهخدا
مقبول الشهادة. [ م َ لُش ْ ش َ دَ ] (ع ص مرکب ) (اصطلاح فقه ) کسی که گواهیش در محضر شرع پذیرفته شود.
-
مقبول الطرفین
لغتنامه دهخدا
مقبول الطرفین . [ م َ لُطْ طَ رَ ف َ ] (ع ص مرکب ) آنکه مورد قبول هر دو طرف باشد. آنکه هر دوسوی او را بپذیرند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مقبول القول
لغتنامه دهخدا
مقبول القول . [ م َ لُل ْ ق َ ] (ع ص مرکب ) مُصَدَّق . استوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه سخنش مورد قبول باشد : این آزادمرد مردی دبیر است و مقبول القول . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 200). و این محمود ثقه و مقبول القول است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 262...
-
مقبول القولی
لغتنامه دهخدا
مقبول القولی . [ م َ لُل ْ ق َ ] (حامص مرکب ) مقبول القول بودن . حالت و چگونگی مقبول القول : در سبزوار نه سید اجل همیشه ازوالی و شحنه و قاضی و ائمه محترمتر بوده است و در نشست و برخاست و فرمانروایی و مقبول القولی از همه زیادت تر. (کتاب النقض ص 435). و...
-
حج مقبول
لغتنامه دهخدا
حج مقبول . [ ح َ ج ج ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حج که پذیرفته ٔ درگاه خدا باشد.
-
جستوجو در متن
-
نیوشیده
لغتنامه دهخدا
نیوشیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) شنیده . (ناظم الاطباء). گوش کرده . (فرهنگ فارسی معین ). مسموع . مقبول . رجوع به نیوشیدن شود : ملک در دل آن راز پوشیده داشت که قول حکیمان نیوشیده داشت . سعدی .|| (اِ) آوازه . شهرت . (ناظم الاطباء).
-
شاذ
لغتنامه دهخدا
شاذ. [ شاذذ ] (ع ص ) نادر. (منتهی الارب ). کمیاب . دیریاب . دشواریاب . تنگ یاب . عزیز. منفرد. (اقرب الموارد). ج ، شَواذّ. (اقرب الموارد). قلیل . اندک و کم عدد از مردم . (منتهی الارب ). ج ، شُذّاذ. (اقرب الموارد). || تنها مانده . (غیاث ). جداشده . (آن...
-
علم الدین سنجر
لغتنامه دهخدا
علم الدین سنجر. [ ع َ ل َ مُدْ دی س َ ج َ ] (اِخ ) (امیر...) وی حاکم و مدافعقلعه ٔ رَحْبة واقع در سرحد شام ، در ساحل راست فرات ،بین عانة و رقة بود. در سال 702 هَ . ق . وقتی غازان ایلخانی در راه خود برای حمله به شام و مصر، به قلعه ٔ رحبه رسید امیر علم...
-
زاید ثقه
لغتنامه دهخدا
زاید ثقه . [ ی ِ دِ ث ِ ق َ / ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زائد ثقه . در اصطلاح محدثان ، حدیثی است که یک راوی ثقه بدان متفرد باشد و مضمون آن در احادیث راویان دیگر نیامده باشد. در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: نزد محدثان ، زائد ثقه سه گونه است :1 - حدیث...