کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاومت به حشره کُش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ملک الشعرای بهار
لغتنامه دهخدا
ملک الشعرای بهار. [ م َ ل ِ کُش ْ ش ُ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به بهار شود.
-
کش کش
لغتنامه دهخدا
کش کش . [ ک ِ ک ِ ] (صوت ) آوازی است که بدان سگ را بر نخجیر یا سگی دیگر و امثال آن برآغالند. کیش کیش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کُش کُش شود. || کلمه ای که بدان مرغ خانگی یا مرغان دیگر را رانند.
-
ملک الشعراء
لغتنامه دهخدا
ملک الشعراء. [ م َ ل ِ کُش ْ ش ُ ع َ ] (اِخ ) لقب فتحعلی خان صبای کاشانی . رجوع به صبا فتحعلی خان شود.
-
گشپ
لغتنامه دهخدا
گشپ . [ گ ُ ] (اِ) حشره ٔ ارض . (فرهنگ رشیدی ). شاهد و مؤیدی ندارد. رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
ملک الشرق
لغتنامه دهخدا
ملک الشرق . [ م َ ل ِ کُش ْ ش َ ] (اِخ ) لقب امیر قماج والی بلخ به زمان سلطان سنجر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به حبیب السیر چ قدیم تهران ج ص 379 شود.
-
مله
لغتنامه دهخدا
مله . [ م َ ل َ / ل ِ ] (اِ) قسمی حشره که چون بگزد تبهای طولانی صعب العلاج ایجاد کند. نوعی حشره که چون بگزد در گزیده بیماری دراز پدید آرد. قسمی غریب گز. غریب گز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
چهارباله
لغتنامه دهخدا
چهارباله . [ چ َ /چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) نام حشره ای دارای چهار بال و در هر دو سوی بدن دو پر برای پرواز دارد. و این حشره به مرکبات زیان فراوان رساند. (یادداشت مؤلف ).
-
دیونه
لغتنامه دهخدا
دیونه . [ ی ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) گیاه حشره خوار عجیبی از نوع دیونایا که برگ آن منتهی به دامی برای گرفتن حشرات است . کناره های این قسمت دارای تارهایی است و سطح داخلی آن تعدادی موهای بسیار حساس دارد. اگر حشره یاشی ٔ دیگر با یکی از این موها تماس یابد ...
-
مازوگز
لغتنامه دهخدا
مازوگز. [ گ َ ] (اِ مرکب ) حشره ایست که به درخت مازو نیش زند و به جای نیش او مازوج تراود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جعفری
لغتنامه دهخدا
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِ) حشره یی است بدبو که بوی تندی شبیه به بوی گیاه جعفری دارد. (یادداشت مؤلف ). و نیز رجوع به ساس شود.
-
کوز
لغتنامه دهخدا
کوز. [ ک َ وَ ] (اِ) حشره ای است سیاه رنگ از راسته ٔ قاب بالان که جثه اش به اندازه ٔ یک سوسک معمولی و یابزرگتر است . این حشره در نقاط تاریک زیرزمینها و آشپزخانه های قدیمی می زید. حشره ای است شبرو، یعنی روزهااستراحت می کند و شبها از لانه اش خارج می شو...
-
شپشک
لغتنامه دهخدا
شپشک . [ ش ِ پ ِ ش َ ] (اِ مصغر) سبوسه . شپشه . حشره ٔ کوچک و سیاه رنگی است بی بال که اعضاء دهانی او خردکننده میباشد و جزو راسته ٔ نیم بالان است و بر اثر زندگی انگلی بالها را از دست داده است . این حشره به قسمتهای مختلف نباتات خصوصاً دانه ٔ غلات حمله ...
-
ددت زدن
لغتنامه دهخدا
ددت زدن . [ دِ دِ ت ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سم حشره کش «دِ دِ ت ِ» پاشیدن برای کشتن حشرات . رجوع به دِ دِ ت ِ شود.
-
چچلاس
لغتنامه دهخدا
چچلاس . [ چ ِ چ ِ ] (اِ) قسمی حشره ٔ بالدار که به انواع مختلف ورنگهای گوناگون وجود دارد و در ساحل برکه ها و مرداب ها زندگی میکند. سنجاقک . منلاس . چیچیلاس (در گیلکی ).
-
چسینه
لغتنامه دهخدا
چسینه . [ چ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) قسمی حشره . چسونه . خرچسونه . چسینه گوگال . رجوع به چسونه در این معنی شود.