کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقاریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقاریب
لغتنامه دهخدا
مقاریب . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِمُقرِب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ مقرب به معنی زن یا اسب و گوسپند نزدیک زاییدن رسیده . (آنندراج ). و رجوع به مقرب شود. || ج ِ مقربة. (ناظم الاطباء). رجوع به مَقْرَبَة شود.
-
جستوجو در متن
-
مقربة
لغتنامه دهخدا
مقربة. [ م َ رَ ب َ ] (ع اِ) راه کوتاه . ج ، مقارب و مقاریب . (ناظم الاطباء). و رجوع به مَقْرَب شود.
-
مقرب
لغتنامه دهخدا
مقرب .[ م ُ رِ ] (ع ص ) آن زن که نزدیک رسیده بود به زه ، وخر را نیز گویند (مهذب الاسماء). زن نزدیک زاییدن رسیده و همچنین اسب و گوسفند، و به شتر ماده گفته نشود. ج ، مقاریب . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آبستن نزدیک به زائیدن . ج ، مقارب و مقار...