کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقادرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقادرة
لغتنامه دهخدا
مقادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع ص ) دار مقادرة؛ سرای تنگ . (منتهی الارب ). خانه ٔ تنگ و ضیق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مقادرة
لغتنامه دهخدا
مقادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع مص ) اندازه کردن چیزی بر چیزی . (منتهی الارب ). مقایسه کردن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کردن کاری را مانند کار دیگری . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نبرد کردن با کسی در زورآوری . (از اقر...
-
واژههای همآوا
-
مغادرت
لغتنامه دهخدا
مغادرت . [ م ُ دَ / دِرَ ] (از ع ، مص ) با یکدیگر بیوفایی کردن . (غیاث ).
-
مغادرة
لغتنامه دهخدا
مغادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع مص ) بگذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ماندن . (ترجمان القرآن ). ماندن و گذاشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ترک کردن کسی را و باقی گذاشتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برجای ماندن . باقی گذاشتن . (یاد...
-
جستوجو در متن
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عَمّار. معروف به ابن الجصاص و مکنی به ابی یعقوب از موالی یمن . وی در اوائل عهد عباسیان ، صاحب و ملازم عیسی بن موسی بود. و مردم ، در خانه ٔ عیسی اشعار خود بر او میخواندند. مرزبانی بنقل از عیسی بن جعفرگوید: اسحاق بن مروان از م...