کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقابله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقابله
لغتنامه دهخدا
مقابله . [ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) رویارویی و مواجهه . (ناظم الاطباء). مقابلة : ملک حسین را... با امیر مسعود مقابله روی نمود. (حبیب السیر خیام ج 3 ص 380). || روباروی . محاذات . حِذاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گر از مقابله تیر...
-
واژههای مشابه
-
مقابلة
لغتنامه دهخدا
مقابلة. [ م ُ ب َ ل َ ] (ع مص ) روی فراروی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || روباروی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). روباروی شدن و مواجه گردیدن . (از ناظم الاطباء). || با یکدیگربرابری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || با یکدیگر برابر شد...
-
تنوین مقابله
لغتنامه دهخدا
تنوین مقابله . [ ت َن ْ، ن ِ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تنوینی است که به آخر جمعهای مؤنث سالم عربی درآید چنانکه در مسلمات و مؤمنات و نظائر آن . برخی گویند این بدل از نون جمع مذکر سالم است و بعضی گویند بدل از فتحه ٔ حالت نصب ...
-
جبر و مقابله
لغتنامه دهخدا
جبر و مقابله . [ ج َ رُ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) علمی است از فنون حساب که دانسته میشود بآن بسیاری از مجهولات عددیه بزیادت کردن و کم کردن اعداد در مبادی مطلوب ، چه جبر در اصطلاح این علم بمعنی زیاده کردن است و مقابله بمعنی کم ک...
-
زاویه ٔ مقابله ٔ اندرونی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مقابله ٔ اندرونی . [ ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ب ِ ل َ / ل ِ ی ِ اَ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن زاویه داخلی است که در مقابل زاویه ٔ خارج از مثلث واقع است . رجوع به التفهیم بیرونی ص 13 و زاویه ٔ خارجه ... از مثلث شود.
-
جستوجو در متن
-
پژهش
لغتنامه دهخدا
پژهش . [ پ ُ هَِ ] (اِمص ) پژوهش . مقابله : آنکه او این سخن شنید ازش باز پیش آردتا کند پژهش .در حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ نخجوانی این لفظ بمعنی مقابله و روبرو کردن و شعر رودکی به شاهد آمده است در فرهنگ اوبهی نیز لغت پژهش بمعنی مقابله آمده است . ...
-
روبارویی
لغتنامه دهخدا
روبارویی . (حامص مرکب ) تقابل . مقابلة. روبرو شدن . رجوع به روباروی شود.
-
ازاء
لغتنامه دهخدا
ازاء. [ اِ ] (ع مص ) مقابل و برابر شدن . (منتهی الارب ). مقابلة. (غیاث ). برابر شدن چیزی با چیزی . (وطواط). موازات .
-
الجبر
لغتنامه دهخدا
الجبر. [ اَ ج َ ] (ع اِ) علم جبر و مقابله . رجوع به جبر شود.
-
بزهش
لغتنامه دهخدا
بزهش . [ ب ُ هَِ ] (اِمص ) بمعنی مقابله باشد که در برابر مقارنه است . (برهان ) (آنندراج ).
-
واخوان کردن
لغتنامه دهخدا
واخوان کردن . [ خوا / خا ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقابله ٔ مسوده با اصل . مطابقه . معارضه . رجوع به مقابله کردن و واخوان شود. || دوباره خواندن . (از یادداشتهای مؤلف ). || قپانی را با قپان دیگر درست و راست کردن . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
روباروی شدن
لغتنامه دهخدا
روباروی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابلة. مواجهة. برابر شدن . مقابل شدن . مواجه شدن : با کدامین رو نمیدانم سلیم !میشود آیینه روباروی او. محمدقلی سلیم (از آنندراج ).مقابلة؛ روباروی شدن . (منتهی الارب ). و رجوع به روبرو و روباروی و روباروی کردن شود.
-
محاذاة
لغتنامه دهخدا
محاذاة. [ م ُ ](ع مص ) حذاء. (زوزنی ). مقابله . (زوزنی ). مقابل شدن و در برابر کسی قرار گرفتن . (از منتهی الارب ). بازاء چیزی قرار گرفتن . (از اقرب الموارد). مقابل کشیدن کسی را و در برابر وی افتادن . (آنندراج ). مقابله و روبرو شدن و برابر هم شدن چیزی...