کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفصلبینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلان بینی
لغتنامه دهخدا
کلان بینی . [ ک َ لام ْ ] (ص مرکب ) بزرگ بینی . (ناظم الاطباء). دماغ گنده . آنکه بینی کلان دارد. صاحب بینی کلان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عُناب ، اَعنَب ؛ مرد کلان بینی . (منتهی الارب ).
-
کوتاه بینی
لغتنامه دهخدا
کوتاه بینی . (حامص مرکب ) تنگ نظری . تنگ چشمی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوتاه بین شود.
-
کوته بینی
لغتنامه دهخدا
کوته بینی . [ ت َه ْ ] (حامص مرکب ) کوتاه بینی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوته بین ، کوتاه بین و کوتاه بینی شود.
-
نهان بینی
لغتنامه دهخدا
نهان بینی . [ ن ِ / ن َ هام ْ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت نهان بین . رجوع به نهان بین شود.
-
نیک بینی
لغتنامه دهخدا
نیک بینی . (حامص مرکب ) نیک بین بودن . رجوع به نیک بین شود.
-
صورت بینی
لغتنامه دهخدا
صورت بینی . [ رَ ] (حامص مرکب ) عمل صورت بین . ظاهربینی . به ظاهر نگریستن . مقابل معنی بینی . رجوع به صورت بین شود.
-
عقاب بینی
لغتنامه دهخدا
عقاب بینی . [ ع ُ ] (ص مرکب ) که نوک بینی بسوی انسی برگشته دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
آب بینی
لغتنامه دهخدا
آب بینی . [ب ِ بی ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مخاط. مُرگ . خلم .
-
آب بینی
لغتنامه دهخدا
آب بینی . (حامص مرکب ) عمل آب بین .
-
جفته بینی
لغتنامه دهخدا
جفته بینی . [ ج َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) اقعم . کژبینی . کج بینی . آن که در بینی او کژی باشد.
-
تپاله بینی
لغتنامه دهخدا
تپاله بینی . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) که بینی او پهن و بزرگ باشد: قزوینی تپاله بینی .
-
پیش بینی
لغتنامه دهخدا
پیش بینی . (حامص مرکب ) عمل پیش بین . دوراندیشی . احتیاط. دوربینی . احتیاطکاری . آخربینی . مآل اندیشی . عاقبت اندیشی . (انجمن آرا). عاقبت بینی : به پیش بینی آن بیند او که دیده نیندمنجمان سطرلاب آسمان پیمای . فرخی .آنجا که پیش بینی باید موفقی آنجا که ...
-
ذره بینی
لغتنامه دهخدا
ذره بینی . [ ذَرْ رَ / رِ ] (ص نسبی ) آنچه که جز با ذرّه بین نتوان دیدن از غایت صغر. حیوانات ذرّه بینی . گیاهان ذره بینی .
-
دهن بینی
لغتنامه دهخدا
دهن بینی . [ دَ هَم ْ ] (حامص مرکب ) صفت و چگونگی دهن بین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دهن بین شود.
-
دهان بینی
لغتنامه دهخدا
دهان بینی . [ دَ هام ْ ] (حامص مرکب ) عمل دهان بین . دهن بینی . رجوع به دهان بین شود.