کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مفاجاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مفاجاة
لغتنامه دهخدا
مفاجاة. [ م ُ ] (ع مص ) کسی راناگاه گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).به ناگاه درآمدن بر کسی و گرفتن آن را. فِجاء. (منتهی الارب ). و رجوع به مفاجات و مفاجا و مفاجاءة شود.
-
واژههای همآوا
-
مفاجات
لغتنامه دهخدا
مفاجات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) به ناگاه درآمدن بر کسی و گرفتن آن را. (آنندراج ). مفاجاة. ناگاه گرفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفاجا و مفاجاة و مفاجاءة شود.- به مفاجات ؛ ناگهان . به ناگاه . بغتةً : به بعضی متنزهات خویش رفته وکنیزکی ا...
-
جستوجو در متن
-
افجاء
لغتنامه دهخدا
افجاء. [ اِ ] (ع مص ) گشاده و فراخ ساختن نفقه بر عیال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بناگاه درآمدن بر کسی . مفاجاة. (منتهی الارب ).
-
مفاجاءً
لغتنامه دهخدا
مفاجاءً. [ م ُ ج َ ئَن ْ ] (ع ق ) به ناگهان . ناگهانی . بغتةً : اگر بی باکی مکابره ای آرد و مفاجاءً مخاطره ای افتد دست تدارک از تلافی آن قاصر ماند. (سندبادنامه ص 89). و رجوع به مفاجا و مفاجاءة و مفاجاة شود.
-
مفاجاءة
لغتنامه دهخدا
مفاجاءة. [ م ُ ج َ ءَ ] (ع مص ) ناگاه برآمدن بر کسی و بی مهلت و درنگ گرفتن آن را. فِجاء. (از ناظم الاطباء). ناگهان بر کسی حمله کردن چنانکه نداند. (از اقرب الموارد). و رجوع به مفاجاة و مفاجات شود.
-
اذ
لغتنامه دهخدا
اذ. [ اِ ] (ع حرف ربط) چون . برای آنکه . || آنگاه . و آن برای زمان ماضی است و گاهی برای مفاجاة آید بشرط که در جواب بینا یا بینما واقع شود و قد تکون زائدة نحو اذ واعدنا موسی (قرآن 51/2)؛ ای واعدنا. (منتهی الارب ).
-
افتجاء
لغتنامه دهخدا
افتجاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ناگاه برآمدن بر کسی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ناگهانی هجوم بردن و درآمدن برکسی . (از اقرب الموارد). مفاجاة. (اقرب الموارد).
-
مفاجی
لغتنامه دهخدا
مفاجی ٔ. [ م ُ ج ِءْ ] (ع ص ) به ناگاه درآینده بر کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به ناگاه حمله کننده بر کسی . (از اقرب الموارد). و رجوع به مفاجاة و مفاجاءة شود. || (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مفاجات
لغتنامه دهخدا
مفاجات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) به ناگاه درآمدن بر کسی و گرفتن آن را. (آنندراج ). مفاجاة. ناگاه گرفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفاجا و مفاجاة و مفاجاءة شود.- به مفاجات ؛ ناگهان . به ناگاه . بغتةً : به بعضی متنزهات خویش رفته وکنیزکی ا...
-
عبدالمؤمن
لغتنامه دهخدا
عبدالمؤمن . [ ع َ دُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) ابن خلف الدمیاطی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به شرف الدین . وی حافظ حدیث و از اکابر شافعین است . به سال 613 هَ . ق . به دمیاط متولد شد و به سال 705 هَ . ق . به مرگ مفاجاة به قاهره درگذشت . از کتب اوست : معجم ک...
-
ناگهانی
لغتنامه دهخدا
ناگهانی . [ گ َ ] (ص نسبی ) فجائی . بی مقدمه . سریع. (یادداشت بخط مؤلف ).- بلای ناگهانی ؛ بلائی که بی خبر و یک دفعه روی دهد. (ناظم الاطباء).- مرگ ناگهانه و ناگهانی ؛ مرگ مفاجاة. (ناظم الاطباء) : می چاره ٔ مرگ ناگهانی است سرمایه ٔ عمر جاودانی است ....
-
بداهة
لغتنامه دهخدا
بداهة. [ب َ هََ ] (ع اِ) آغاز هر چیز. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). بده . (ازمنتهی الارب ). || ناگاه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مفاجاة. (مهذب الاسماء) (ازاقرب الموارد). بدیهه . (از اقرب الموارد)...
-
بدیهة
لغتنامه دهخدا
بدیهة. [ ب َ هََ ] (ع اِ) آغاز: لک البدیهة؛ یعنی تراست آغاز کردن . || ناگاه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مفاجاة. (از اقرب الموارد). حدیث : من رآه بدیهةً هابه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سخن بی اندیشه ، یقال هو ذوبدیهة. (منتهی الارب ) (...