کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغلوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغلوق
لغتنامه دهخدا
مغلوق . [ م ُ ] (ع اِ) کلیدانه . ج ، مغالیق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کلیدان . (ناظم الاطباء). آنچه بدان در را بندند. (از اقرب الموارد).
-
مغلوق
لغتنامه دهخدا
مغلوق . [م َ ] (ع ص ) در بسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ): باب مغلوق ؛ در بسته . (ناظم الاطباء). || اهاب مغلوق ؛ پوست پیراسته به غلقة. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). پوست دباغی شده به غلقة. (از اقرب الموارد). پوست پیراسته به غلقه که درختی ا...
-
جستوجو در متن
-
مغالیق
لغتنامه دهخدا
مغالیق . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِغلاق . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مغلاق شود. || ج ِ مِغلَق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مغلق شود. || ج ِ مُغلوق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مغلوق شود.
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَ ] (اِ) باب . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). آنچه از قطعات تخته یا از صفحات آهن و غیره سازند مربع مستطیل به قامت آدمی یا خردتر یا بلندتر و به پهنای گزی یا کمتر یا بیشتر و داخل چهار چوبی به پاشنه یا لولا نصب کنند و بر مدخل یا مخرج خانه ، سرا...