کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغلاء
لغتنامه دهخدا
مغلاء. [ م ِ ] (ع اِ) تیر که بدان دوراندازی و بلندافکنی آموزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مقلاء
لغتنامه دهخدا
مقلاء. [ م ِ ] (ع اِ) غوک چوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دو چوب که کودکان با آنها بازی کنند. مقلی [ م َ لا ] . (از اقرب الموارد). الک دولک . قَله . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مقلاع
لغتنامه دهخدا
مقلاع . [ م ِ ] (ع اِ) کلاسنگ . (تفلیسی ). فلاخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آلتی که بدان سنگ بیندازند و آن را چوپانان بکاردارند. ج ، مقالیع. (از اقرب الموارد). قلماسنگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || بیل و ابزاری که بدان زمین را ان...