کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغروف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغروف
لغتنامه دهخدا
مغروف . [ م َ ] (ع ص ) بریده شده . قطعشده . (از ناظم الاطباء). و رجوع به غرف شود.
-
واژههای همآوا
-
مقروف
لغتنامه دهخدا
مقروف . [ م َ ] (ع ص ) متهم . (منتهی الارب )(آنندراج ). تهمت زده و متهم . (ناظم الاطباء). || رجل مقروف ؛ مرد لاغر باریک اندام . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).